ایالات متحده و تهدید نازی: ۳۷-۱۹۳۳
آزار و اذیت یهودیان اروپا به وسیلهی آلمان نازی در ایالات متحده، موضوعی پنهان نبود. گرچه برخی از آمریکاییها علیه نازیسم اعتراض کردند، اما واکنش ایالات متحده در طول سالهای اول محدود بود. یکی از دلایل عمدهی آن، مشکلاتی بود که آمریکاییها به دلیل رکود بزرگ اقتصادی با آن مواجه بودند و نمیخواستند پس از جنگ جهانی اول در یک نبرد بینالمللی درگیر شوند.
وقایع کلیدی
-
1
از زمانی که هیتلر در سال ۱۹۳۳ صدراعظم آلمان شد، روزنامههای آمریکایی در سراسر کشور گزارش آزار و اذیت یهودیان توسط آلمان نازی را منتشر کردند. برخی از آمریکاییها با تظاهرات، تجمعها، عریضه به دولت، و تحریم اقتصادی خواستار توجه به این آزار و اذیتها شدند اما اقدامات آنها منجر به یک جنبش اعتراضی در سراسر کشور نشد.
-
2
مهاجرت به ایالات متحده در اوایل دوران نازیسم محدود بود. نژاد پرستی و ترس از بیگانه در میان آمریکاییها فراگیر بود.
-
3
رکود بزرگ، باعث آشفتگی شدید اتقصادی شد. آمریکاییها میترسیدند که مهاجران جدید با آنها برای فرصتهای کاری نادر رقابت کنند.
گزارشهای اولیهی آزار و اذیت
در روز ۳۰ ژانویهی ۱۹۳۳، ادولف هیتلر به عنوان صدر اعظم آلمان انتخاب شد. خیلی زود روزنامههای ایالات متحده، در مقالاتی، گمانهزنیهایی در ارتباط با تغییر احتمالی آلمان به دلیل سیاستهای یهودستیزانهی حزب نازی منتشر کردند. برخی از روزنامهنگاران در شگفت بودند که آیا قدرت، اعلامیههای تند و غیر دموکراتیک هیتلر را معتدل میکند یا نه. دیگران نگران بودند که ترس یهودیان توجیه شود؛ برای مثال بوستون گلوبال در ۱ فوریه گزارش کرد که نازیها هشدار دادهاند که «یهودیانی که زود کشور را ترک کنند، عاقل هستند .»
در بهار ۱۹۳۳، حملهی نازیها به یهودیان آلمان شدت گرفت. دهها روزنامهنگار آمریکایی که در آلمان نازی مستقر شده بودند گزارشهایی را در ارتباط با آنچه شاهد بودند برای روزنامههای ایالات متحده در سراسر کشور ارسال کردند. آمریکاییها در اول آوریل دربارهی تحریم تجارت یهودیان، در ۷ آوریل «قانون بازسازی خدمات اجتماعی حرفهای» که یهودیان را از استخدام عمومی عزل میکرد، و در ۱۹ ماه مه، ماجرای کتاب سوزی را در صفحهی نخست روزنامهها خواندند و عکسهای این وقایع را که در مجلههای پر خوانندهی آمریکا مثل تایم، نیوزویک و مجلههای دیگر منتشر شده بود دیدند. روزنامه نگاران همچنین گزارش کردند که آمریکاییها به دلیل خنده به یک جوک ضد نازی، سلام ندادن به پرچم نازیها و یا تنها به دلیل آنکه مهاجمان فکر میکردند آنها شبیه به یهودیها هستند در خیابانهای آلمان توسط گارد حملهی نازیها (اس آ، نیروی شبه نظامی حزب ملی کارگران سرسیالیست آلمان) و یا جمعیتهای طرفدار نازی مورد حمله قرار میگیرند. از حدود ۳۰ حمله به آمریکاییها در سال ۱۹۳۳، دیپلماتهای وزارت امور خارجه به برخی از آنها اعتراض کردند اما هیچ اعتراض رسمی علیه رفتار نازیها بر علیه یهودیان آلمان صادر نکردند.
در پاسخ به گزارش این اخبار و به منظور درخواست رسیدگی به رفتار نازیها نسبت به یهودیان، سازمانهای یهودی -آمریکایی و اتحادیههای کارگری، دهها هزار نفر را به تظاهرات و راهپیمایی در شهرهای مهم ایالات متحده کشاندند. بیش از پانصد سازمان یهودی و غیر یهودی از سراسر ایالات متحده، با ارسال دادخواست به مقامات رسمی دولت، خواستار پاسخ رسمی به اقدامات یهودستیزانهی نازیها شدند. سازمان کهنه سربازان یهودی آمریکا و اتحادیهی آمریکایی دفاع از حقوق یهودیان ( که خیلی زود تبدیل به اتحادیهی غیر فرقهای ضد نازی شد) شروع به حمایت از تحریم اجناس ساخت آلمان و فروشگاههای آمریکایی که آنها را میفروختند کردند. برخی از سازمانهای یهودی، با وجود مخالفت با نازیسم، مخالف تحریم و برگزاری راهپیمایی بودند و مدعی بودند که این کار شاید باعث شود که رژیم نازی وحشیانهتر با یهودیان آلمان تلافی کند. این گروهها نگران این مسئله هم بودند که شاید اعتراضهای عمومی باعث اشاعهی کلیشههای یهودستیزانهای که نفوذ یهودیان در ایالات متحده را به شدت بزرگنمایی میکند بشود.
همچنان که آمریکاییها گزارشهای نشریات را میخواندند، ایالات متحده، متأثر از رکود بزرگ اقتصادی چهار سال متمادی، تحت فشار بود. حدود بیست و پنج درصد کارگران، بیکار بودند. فرانکلین دلانو رزولت، در ۴ مارس ۱۹۳۳ به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا سوگند خورد. وی قول داد که با نیو دیل (برنامهی اقتصادی و اجتماعی برای خروج از رکرد بزرگ) اقتصاد ایالات متحده را ابهبود ببخشد و بلافاصله برنامههای بلند پروازانهی خود را آغاز کرد. بسیاری از آمریکاییهای، بیشتر روی مشکلات جدی داخلی متمرکز بودند تا آزار و اذیت یک گروه اقلیت که هزاران مایل از آنها دور بودند.
مهاجرت
کنگره، مهاجرت به آمریکا را بر طبق قانون مهاجرتی جانسون رید که در سال ۱۹۲۴ تصویب شده بود کنترل میکرد. این قانون، سهمیهها را بر مبنای ریشههای ملیتی تعیین میکرد و بر مبنای آن، به مهاجران از شمال و غرب اروپا که باور بود راحتتر به بدنهی ایالات متحده جذب میشوند امتیاز داده شده بود. این قانون، پس از سال ۱۹۲۹، سهمیهی مهاجرتی را به ۱۵۳،۸۷۹ نفر در سال محدود کرد و ۲۵،۹۵۷ سهم در سال را که دومین سهمیهی بزرگ بین کشورها بود به مهاجرانی که در آلمان به دنیا آمده بودند تخصیص داد.
در آغاز رکود اقتصادی در سال ۱۹۳۰، رئیس جمهور هربرت هوور، دستورالعملهایی صادر کرد که بر اساس آن ورود مهاجرانی که «هزینهی عمومی به حساب بیایند» یعنی کسانی که از عهدهی مخارج خود بر نیایند ممنون شد. به دلیل اجرای شدید این بند از قانون، مهاجرت به شکل چشمگیری پایین آمد. در سال ۱۹۳۳، فقط ۸۲۲۰ مهاجر به ایالات متحده وارد شد که در قیاس با سال پیش از قانون هوور، ۹۵ درصد کاهش نشان میداد. اگر چه رئیس جمهور روزولت، مدتی پس از آغاز کار دستورالعمل هوور را منتفی اعلام کرد، با این وجود ۸۳،۰۱۳ مهاجر آلمانی در ماه جون ۱۹۳۴همچنان برای ورود به آمریکا در لیست انتظار بودند. بیشتر آنها منابع مالی لازم را برای آنکه ثابت کنند هزینهای بر دوش دولت نخواهند گذاشت را نداشتند اما در انتظار بهبود وضیت اقتصادی آمریکا و برداشته شدن موانع، می خواستند در لیست بمانند
فرانس پرکینز، وزیر کار که خدمات مهاجرتی و شهروندی در حوزهی فعالیتهای ادارهاش بود، در سال ۱۹۳۳، دستور لغو دستورالعمل هوور را صادر و الویت را به کسانی داد که به دلیل مسائل مذهبی و نژادی قصد فرار داشتند. وزارت کار همچنین اجازه داد که آمریکاییها با ارائهی اورقی که وضعیت مالیشان را نشان میداد از اعضای خانوادهی خود که قصد مهاجرت داشتند حمایت کنند. این باعث میشد که متقاضیانی که ممکن بود بر اساس قانون هوور رد شوند از این قاعده مستثنی شوند. وزارت امور خارجه با اشاره به این واقعیت که بیکاری هنوز بالاست، و اینکه افسران کنسولگری نسبت به یهودیان همدردی میکنند و اینکه سهمیهها هنوز پر نشده با تلاشهای پرکینز مخالفت کرد. رئیس جمهور روزولت در این اختلافات دخالت نکرد و هیچ یک از پیشنهادات پرکینز موفق نشد. اگر چه بین سالهای ۱۹۳۳-۱۹۳۷ تعداد ۲۹،۴۵۶ مهاجر متولد آلمان وارد ایالات متحده شدند، اما این رقم تنها حدود ۲۳٪ از شمار مهاجرانی را نشان میدهد که بر طبق سهمیهی قابل قبول آلمان به صورت قانونی میتوانستند وارد آمریکا شوند.
بیطرفی
ناآرامیهای بین المللی در دههی ۱۹۳۰، از جمله اشغال منچوری توسط ژاپن، تهاجم ایتالیا به اتیوپی، دوباره نظامیکردن نازیهای آلمان و تصاحبهای ارضی و شروع جنگ داخلی اسپانیا، توانایی ایالات متحده را برای عدم دخالت در امور خارجی در بوتهی آزمایش قرار داد. کنگرهی ایالات متحده برای اطمینان از این تعهد، یک سری قوانین بیطرفانه را به تصویب رساند که مانع درگیری آمریکا در مناقشات میشد.
قانون بیطرفی سال ۱۹۳۵، صدور اسلحه و مهمات به کشورهای خارجی درگیر جنگ را ممنوع کرد. دو سال بعد، بر طبق قانون بیطرفی سال ۱۹۳۷، تعهد به عدم مداخله در جنگ دوباره تأیید شد اما به رئیس جمهور این اجازه را میداد که دراعمال بیطرفی، بین کشورهای درگیر جنگ تفاوت قائل شود. قانون ۱۹۳۷ به کشورهای خاص درگیر جنگ بر طبق قراردادی به نام « پول نقد بده و ببر« اجازه میداد که از آمریکا محصولات غیر نظامی بخرند به شرط آن که پول نقد بدهند و خودشان با کشتیهای خودشان محصلولات را جابهجا کنند.
هنوز جمعیت بسیار بزرگی از مردم آمریکا امیدوار بودند که ایالات متحده از کشمکشهای بینالمللی دور بماند. در سال ۱۹۳۷، ۶۷٪ از آمریکاییها باور داشتند که جنگ جهانی دیگری در پیش روست و ۷۳٪ با هم به این توافق رسیدده بودند که پیش از آنکه آمریکا اعلام جنگ کند یک رایگیری سراسری باید انجام شود.
تحریم المپیک۱۹۳۶
در سال ۱۹۳۵، آمریکایی ها روی این موضوع که آیا بازیهای المپیک تابستان ۱۹۳۶ در برلن را تحریم کنند بحث داشتند. جرمیا ماهونی، رئیس اتحادیهی ورزشکاران آماتور، با حضور آمریکاییها در بازیها مخالفت کرد و اظهار داشت «شرکت در بازیها به معنای حمایت مالی و معنوی رژیم نازی و خلاف تمامی معیارهای آمریکا میباشد» آوری بروندیج، رئیس کمیتهی المپیک آمریکا، در تور ارزیابی در آلمان، تحت تأثیر ادعاهای دروغین نازیها متقاعد شد که با ورزشکاران یهودی عادلانه برخورد میشود. بروندیج مدعی بود که طرفداران تحریم، مسائل سیاسی را در مواردی که به آن ربطی ندارد دخالت میدهند و اشاره کرد که تحریم، توطئهی رادیکالها و کمونیستهاست که توسط یهود ساخت و پرداخت شده است.
جسی اونز، ورزشکار آمریکایی - آفریقایی و ستارهی دو میدانی از سوی هر دو تیم مخالف و موافق تحریم، تحت فشار قرار گرفت. انجمن ملی برای پیشرفت رنگینپوستان در ابتدا برای همبستگی با یهودیان آلمانی که مورد آزار و اذیت واقع شده بودند موافق تحریم بود در حالیکه اعضای دیگر جامعهی آمریکایی-افریقایی، پیروزی احتمالی در المپیک را راهی برای رد ادعای رژیم نازی به برتری «آریاییها» میدیدند
نظرسنجی عمومی نشان میداد که آمریکاییها در اینکه آیا باید تحریم اعمال شود یا نه دو دسته شده بودند. در مارس ۱۹۳۵، ۵۷ در صد از آمریکاییها، رای بر شرکت در بازیها داده بودند در حالیکه ۴۳ درصد، از اعتراض حمایت کردند. در یک رأیگیری در ماه دسامبر، اتحادیهی ورزشکاران آماتور رأی به شرکت در بازیهای المپیک داد. اگرچه در آخر، هجده ورزشکار آفریقایی آمریکایی در المپیک برلن شرکت کردند و (چهارده مدال بردند) با این وجود، پیروزی آنها تأثیر بسیار ناچیزی روی تعصبات نژادی در آلمان یا در ایالات متحده گذاشت. المپیک ۱۹۳۶ برای روابط عمومی هیتلر، یک موفقیت بود. آمریکاییهایی که در این بازیها شرکت کرده بودند، تحت تأثیر رژیم نازی قرار گرفته و این رژیم توانست آزار مسلم یهودیان را به صورت موقتی پنهان کند. روزنامهها پیشبینی کردند که آلمان « دوباره به جمع ملتها» باز میگردد
یکماه بعد و پس از مراسم اختتامیه، یولیوس اشتراخر، یکی از ناشران برجستهی آلمان در یک سخنرانی بینالمملی توضیح داد که برای آنکه امنیت کل جهان تأمین شود، آنها (منظور یهودیان) باید نابود شوند. روزنامههای آمریکایی پیشبینی اشتراخر را گزارش کردند اما به دلیل بیکاری حدود هفده درصد از نیروی کار آمریکا، این بیانیه نتوانست مثل حملههای یهودستیزانهی نازیها در سه سال پیش، اعتراضها، تظاهرات، دادخواستها و راهپیماییهای مشابه در آمریکا راه بیاندازد
زیرنویس
-
Footnote reference1.
بوستون گلوبال، «نازیها و یهودیان»، ۱ فوریه ۱۹۳۳ ص. ۱۴