خانوادهی نس در کار لبنیات بودند. آلمان در ۱۹۴۱ لیتوانی را اشغال کرد و در شولی یک گتو برپا نمود. نس تا ۱۹۴۳ که به سن کار رسید، در گتو زندگی کرد. در ۱۹۴۴ نس، مادرش و برادرش به اردوگاه اشتاتهوف در نزدیکی دانتسیگ تبعید شدند. نس تا ژانویهی ۱۹۴۵ که همبندانش مجبور به راهپیمایی مرگ شدند، در چندین اردوگاه فرعی اشتاتهوف کار کرد. او در مارس توسط نیروهای شوروی آزاد شد. نس، مادرش و دو برادرش زنده ماندند و او در ۱۹۵۰ به ایالات متحده رسید.
آه، بگذارید بگویم که چگونه خودم را چند روز پس از آزادی دیدم. برای تقریباً دو سال خودم را در آینه ندیده بودم. چند روز پس از آزاد شدنمان، روسها ما را، در واقع، بدنهای ما را به روستا بردند و در خانههای کوچک مستقر کردند تا بیمارستان موقت ساخته شود. وقتی در یکی از آن خانهها روی یک پشتهی کاه خوابیده بودم، یک در و قاب پنجره دیدم. فکر کردم که من آزاد هستم و بگذار ببینم که دنیای آزاد چه شکلی است. اما با نگاه کردن به آن پنجره، یک انعکاس دیدم. انعکاس یکی از وحشتناکترین چیزهایی که یک فرد میتوانست تصور کند. یک اسکلت پوشیده با پوست با چشمهای بزرگ آبی. و هنگامی که برگشتم تا ببینم انعکاس چه کسی را دیدهام، فهمیدم که انعکاس خودم بوده است. من این شکلی بودم.
We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of donor acknowledgement.