Hitler Reviews Nazi Party Members, 1923

آدولف هیتلر:۱۹۲۴-۱۹۱۹

پس از جنگ جهانی اول

آدولف هیتلر در اکتبر ۱۹۱۸ و در جریان حمله‌ای که با استفاده از گاز خردل روی داد، در نزدیکی «ایپر»، بلژیک مصدوم شد و بخشی از بینایی خود را از دست داد. هیتلر به بیمارستانی نظامی در «پازواک» اعزام شد و در همین بیمارستان و در حال طی کردن دوران نقاهت بود که اخبار روز ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ و خبر متارکه‌ی جنگ را شنید. او در ۲۱ نوامبر ۱۹۱۸ ، دو روز پس از مرخص شدن از بیمارستان به مونیخ بازگشت. در آن زمان هیتلر سربازیکم در گروهان هفتم، از گردان رزرو اول تیپ دوم ارتش آلمان بود.

طی شش ماه بعد، هیتلر به عنوان نماینده‌ی شورای سربازان نزد مقامات مدنی ایالت بایرن (باواریا)، دست به همکاری فرصت‌طلبانه‌ای با دولت ائتلافی ایالتی «کورت آیزنر» بایرن زد که در نوامبر ۱۹۱۸ تحت رهبری حزب «سوسیالیست مستقل» به قدرت رسیده بود. پس از ترور آیزنر در فوریه‌ی ۱۹۱۹ توسط یکی از دست‌راستی‌های متعصب به نام «کنت آنتون فون آرکو والی»، هیتلر به همان ترتیب همکاری فرصت‌طلبانه‌ی دیگری را با جمهوری شورایی بایرن، سامان داد. هیتلر در سرنگونی جمهوری شورایی که توسط واحدهای «فِرای‌کور» یا نیروهای داوطلب شبه‌نظامی آلمانی ضدکمونیستی، در روز دوم ماه مه انجام شد، هیچ نقشی نداشت. او حتی در استقرار یک دولت نظامی که قرار بود تا تشکیل یک دولت غیرنظامی بر بایرن حکومت کند نیز دخیل نبود.

استخدام در اداره‌ی اطلاعات دولت نظامی

هیتلر در پایان ماه مه ۱۹۱۹ به استخدام دفتر اطلاعات اداره‌ی نظامی به فرماندهی سروان «کارل مایر» درآمد. از جمله وظایف این بخش، جمع‌آوری اطلاعات در مورد جنبش‌های سیاسی که به طور بالقوه، دشمن مقامات بایرن به شمار می‌رفتند و همچنین «آموزش سیاسی» دادن به سربازان، برای مقابله با آن‌چه نفوذ بلشویکی (کمونیستی) دانسته می‌شد، بود.

هیتلر در یک دوره‌ی آموزشی که در اوایل ماه ژوئن برگزار شد، درخشید و در اوت ۱۹۱۹ به عنوان مربی یک دوره‌‌ی پنج‌روزه برای کارمندان «رایشسور» (نیروهای مسلح آلمان) در پایگاهی در «لشفلد»، در نزدیکی آوکسبورگ انتخاب شد. هیتلر در قامت یک سخنران تاثیرگذار ظاهر شد و نخستین سخنرانی‌های زهرآگین و یهودستیزانه‌ی خود را در لشفلد ایراد کرد.

نخستین بیانیه در مورد «مسئله یهود»

مایر که تحت تاثیر مهارت‌های هیتلر در سخنوری قرار گرفته بود، با اعتماد به او، پاسخگویی به ارباب‌رجوع «رایشسور» (سازمان نظامی نیروهای مسلح جمهوری وایمار) را در مورد تعریف اصطلاح مسئله‌ی یهود، به او سپرد. هیتلر در نامه‌ی مورخ ۱۶ سپتامبر ۱۹۱۹، برای نخستین بار یهودیان را به عنوان نژادی که «نیروی محرکه‌ی» انقلاب کمونیستی در بایرن هستند، معرفی کرد. او مجموعه‌ی یهودیان را با عنوان «مرض سل خلق‌ها» توصیف کرد و خواهان تشکیل دولتی ناسیونالیستی شد که آن‌ها را به کلی از آلمان حذف کند.

پیشرفت و ترقی تا رهبری حزب کارگران آلمان

در روز ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۹، هیتلر و دو تن از همکارانش در جلسه‌ی «حزب کارگران آلمان» (دی‌اِی‌پی) که یک سازمان ملی‌گرای مبتنی بر نژاد (موسوم به «خلق‌گرا» یا «فولکیش») به شمار می‌رفت، شرکت کردند. حضور آن‌ها در این جلسه به خاطر عملکردشان در خبرچینی و جمع‌آوری اطلاعات بود. هیتلر در این جلسه، سخنرانی یک طرفدار جدایی‌طلبی بایرن را محکوم کرد. در کمتر از یک ماه، هیتلر با کد ۵۵۵ به این حزب پیوست. نامه‌ی انفصال او از ارتش نیز در روز ۳۱ مارس۱۹۲۰ صادر شد.

هیتلر به دلیل قدرت سخنوری، جذبه و انرژی خستگی‌ناپذیر خود، به سرعت به رتبه‌های بالای «دی‌اِی‌پی» رسید. او کمک شایانی به توسعه‌ی یکی از برنامه‌های کلیدی حزب کرد؛ این برنامه در ۲۰ فوریه ۱۹۲۰ در آبجوفروشی مونیخ (یک آبجوفروشی وابسته به دولت) اعلام شد. این برنامه در کنار دیگر اهداف خود، از موارد زیر نیز حمایت می‌کرد:

  • وحدت ملی بر اساس معیارهای به‌اصطلاح نژادی
  • گسترش قلمروی ملت
  • فسخ معاهده‌ی ورسای
  • محرومیت یهودیان از اخذ تابعیت و کلیه‌ی مشاغل و حرفه‌هایی که نیاز به تابعیت دارند
  • جلوگیری از مهاجرت غیر آلمانی‌ها

  چند هفته بعد و در اوایل ماه مارس، «دی‌اِی‌پی» (حزب کارگران آلمان)، نام خود را به «اِن‌اس‌دی‌اِی‌پی» یا «حزب کارگران ناسیونال سوسیالیست» آلمان تغییر داد.

رهبر حزب نازی

هیتلر با ترکیب توانایی قابل توجه خود در فن خطابه و سخنوری، با توانایی غیرمعمول خود در درک روحیات مخاطبان، هم در افراد و هم در گروه‌های بزرگ، جایگاه خود را در سال ۱۹۲۱ به عنوان «پیشوا»ی (رهبر)‌ قاطع حزب کارگران ناسیونال-سوسیالیست آلمان تثبیت کرد.

هیتلر با استفاده از ارتباطاتی که با محافل نظامی سابق داشت، به خصوص ارتباط  با «هرمان گورینگ»، خلبان سابق و شناخته‌شده نیروی هوایی و همچنین «ارنست روم»، سروان سابق ارتش، توانست شمار اعضای حزب را تا نوامبر ۱۹۲۳ به ۵۵ هزار نفر افزایش دهد.«روم» در سال ۱۹۲۱، یک نیروی شبه نظامی وابسته را به نام «دسته‌ی یورش» یا «اس‌آ» تاسیس کرد. در بهار ۱۹۲۳ تعداد شمار واحدهای «اس‌آ» (که در زبان انگلیسی بیشتر با عنوان «Storm Troopers» و در زبان فارسی با نام «نیروی طوفان» شناخته می‌شوند)، به چهارهزار تا پنج‌هزار نفر می‌رسید. رشد چشمگیر اعضای حزب به خاطر شرایط مختلفی صورت پذیرفت، از جمله:

  • تقابل سیاسی خشونت‌آمیز در دو جبهه‌ی راست و چپ، بین تشکل‎های شبه‌نظامی و جنبش‌های سیاسی
  • خشم گسترده در آلمان به خاطر اشغال «منطقه رور» توسط فرانسه و بلژیک در ژانویه‌ی ۱۹۲۳
  • بحران تورم در سال ۱۹۲۳

هیتلر، رهبران حزب نازی و همچنین اس‌آ، مشارکت سیاسی در انتخابات وایمار را نپذیرفتند. آن‌ها ائتلافی متلاطم را با رهبران دولت محافظه‌کار شبه‌دیکتاتوری بایرن تحت فرمان «گوستاو ریتر فون کار»، ژنرال «اتو هرمان فون لوسو»، فرمانده‌ی لشکر ۷ رایشسور مستقر در مونیخ و سرهنگ «هانس ریتر فون زینر»، فرمانده پلیس ایالت بایرن، تشکیل دادند. این ائتلاف از این جهت متلاطم خوانده می‌شود که هر یک از طرفین آن، در حالی‌که دشمن دولت مرکزی در برلین و موافق سرنگونی این دولت بودند، برنامه‌ای کاملا متفاوت با یکدیگر داشتند.

نازی‌ها به دنبال ایجاد یک حکومت مرکزی اقتدارگرا و ملی‌گرا بودند. از طرف دیگر نیز مقامات بایرن امیدوار بودند تا بتوانند یک رژیم اقتدارگرا، اما مستقل‌تر را در بایرن تثبیت کنند که نتیجه‌ی این امر،  افزایش فاصله‌ی سیاسی آنان با برلین می‌شد.

کودتای آبجوفروشی

هیتلر با دلایلی مثل هرج‌و مرج ایجاد‌شده به دلیل اشغال رور، تورم فزاینده و اغتشاشات کمونتیستی در برلن،  شرکای محافظه‌کار و البته مخالف خود را برای راهپیمایی در برلن برای سرنگونی جمهوری وایمار متقاعد کرد. طراحان این کودتا، تجمع سازمان‌یافته توسط «فون‌کار» را برهم زده و در حالی که کماکان در مورد نحوه‌ی ادامه‌ی کار بحث می‌کردند، رهبران بایرن را در طول شب‌های هشتم و نهم نوامبر ۱۹۲۳ به گروگان گرفتند.

ظهر روز ۹ نوامبر، هیتلر، گورینگ و دیگر رهبران نازی به همراه ارتشبد «اریش فون لودندورف»، در راس جمعیتی مشتمل بر دوهزار نازی و دیگر فعالان و شبه‌نظامیان راست‌گرا، از دو سمت غربی و شمالی سالن آبجوفروشی «برگربروی‌کلر» در خیابان روزن، به سمت مقر فرمانده‌ی نیروهای مستقر در بایرن در خیابان لودویگ راهپیمایی کردند. ظاهرا این نخستین اقدام در به‌اصطلاح کودتای آبجوفروشی محسوب می‌شود. هرچند که در ابتدای امر، فون کار، فون لسو و فون سایزر وعده‌ی حمایت از کودتا را دادند، اما بلافاصله پس از حضور پلیس برای سرکوب کودتا، دست از تلاش کشیدند و کناره گرفتند. در ادامه نیز هنگامی که هیتلر و پیروانش از خیابان «لودویگ» به سمت میدان «اودیونتس‌پلاتس» می‌حرکت کردند، با یک دسته پلیس مسلح روبه‌رو شدند. در پی چند شلیک، پلیس نیز آتش گشود و با رگبار خود کودتای آبجوفروشی را عملا سرکوب کرد.

دستگیری و حبس

مقامات آلمانی پس از این کودتای نافرجام، حزب نازی و تشکیلات آنان را ممنوع اعلام کرده و بسیاری از سران حزب، از جمله هیتلر، «لودندورف»، روم و «ویلهلم فریک»، (وزیر کشور آینده‌ی نازی) را به اتهام خیانت بازداشت کردند. دادگاهی که بین روزهای ۲۷ فوریه تا ۲۴مارس۱۹۲۴ در مونیخ برگزار شد، هیتلر را قادر ساخت تا خود را به عنوان یک ملی‌گرای میهن دوست نشان دهد؛ کسی که با انگیزه‌ای شرافتمندانه، تنها برای حمایت ملت آلمان در برابر به‌اصطلاح «جنایتکاران نوامبر» و مقامات جمهوری وایمار عمل کرده بود. از دید هیتلر، مقامات جمهوری وایمار تسلیم قدرت‌های غربی شده و ناتوانی‌ آن‌ها در مقابله با تهدید بلشویک‌ها خیانت «واقعی» به مردم آلمان بود. او همچنین به همدستی اولیه‌ی دولت، ارتش و پلیس بایرن در برنامه‌ریزی کودتا اشاره کرد.

ترکیب استدلال‌ها و شیوه سخنوری هیتلر، عطوفت و همدردی قضات دادگاه را جلب کرد و نام او را به طور چشمگیری در سراسر کشور برجسته ساخت. دادگاه مونیخ در عین محکومیت هیتلر به جرم خیانت علیه حکومت، کمترین میزان مجازات را نیز برای او در نظر گرفت: ۵ سال زندان، که هیتلر تنها ۹ ماه آن را در زندان لندزبرگ در آسایشی نسبی گذراند و در همین دوره نیز نخستین جلد از «نبرد من»، کتاب بدنام زندگینامه‌ی خود را به نگارش درآورد. این کتاب در پاییز ۱۹۲۵ منتشر شد.

او پس از آزادی از زندان، جلد دوم کتاب نبرد من را نوشت که در دسامبر ۱۹۲۶ منتشر شد. هیتلر در این کتاب، یک ملی‌گرایی‌ آشکارا مبتنی بر نژاد، منطبق با داروینیسم اجتماعی، و دیدگاه‌های یهودستیزانه‌ای از تاریخ بشر را ارائه می‌دهد. او همچنین در کتاب خود، توسعه‌طلبی نظامی و تصرف «فضای زندگی» در شرق (موسوم به سیاست لبنسراوم) را برای تضمین بقا و عظمت آلمان در آینده، امری ضروری معرفی می‌کند. این فضای زندگی در واقع  از طریق پاکسازی شرق (قلمرو اشغال شده‌ی اتحاد جماهیر شوروی ) و نابودی و از میان بردن جمعیت بومیان به دست می‌آمد.

Thank you for supporting our work

We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of all donors.

واژه‌نامه