دفتر خاطرات کودکان در دوران هولوکاست
از میلیونها کودکی که مورد آزار و اذیت نازیها و همدستانشان قرار گرفتند، تنها شمار اندکی خاطرات و یادداشتهای روزانه خود را نگاشتند که از آن میان، تعداد کمی باقی مانده است. این نویسندگان جوان، تجارب خود را ثبت کردند، احساساتشان را به صورت خصوصی ابراز داشته و لطمات روحی را که در طی سالهای همچون کابوس، تجربه کرده بودند را منعکس کردند.
وقایع کلیدی
-
1
از میلیونها کودکی که در دوران هولوکاست مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، تنها شمار اندکی خاطرات و یادداشتهای روزانه خود را نگاشتهاند که باقی مانده است.
-
2
هر یک از این خاطرات، بخشی از زندگی نویسندهی آن را منعکس میکند.
-
3
رویهم رفته، هر یک از این دفتر خاطرات، چشماندازی پیچیده و متفاوت نسبت به جوانانی که در دوران هولوکاست زیستند و مردند به خواننده ارائه میدهد.
مقدمه
زمانی که جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ به پایان رسید، شش میلیون یهودی در دوران هولوکاست کشته شده بودند که از میان قربانیها، ۱.۵ میلیون از آنها کودک بودند.
از میلیونها کودکی که مورد آزار و اذیت نازیها و همدستانشان قرار گرفتند، تنها شمار اندکی خاطرات و یادداشتهای روزانه خود را نگاشتند که از آن میان، تعداد کمی باقی مانده است. این نویسندگان جوان، تجارب خود را ثبت کردند، احساساتشان را به صورت خصوصی ابراز داشته و لطمات روحی را که در طی سالهای همچون کابوس، تجربه کرده بودند را منعکس کردند.
خاطرات میریام واتنبرگ
خاطرات میریام واتنبرگ ("ماری برگ") یکی از نخستین یادداشتهای روزانه کودکانیبود که خوفناکی هولوکاست را برای طیف وسیعتری از جامعه آشکار ساخت.
واتنبرگ در ۱۰ اکتبر ۱۹۴۲ در شهر لودز به دنیا آمد. او در اکتبر ۱۹۳۹ -کمی پس از تسلیم شدن لهستان به نیروهای آلمانی- شروع به نوشتن خاطرات دوران جنگ کرد. خانواده واتنبرگ به ورشو گریختند، و در نوامبر ۱۹۴۰ میریام همراه با والدین و خواهر کوچکش مجبور به زندگی در گتوی ورشو شد. خانواده واتنبرگ در این جامعه محصور، از موقعیتی ممتاز برخوردار بودند زیرا مادر میریام شهروند ایالات متحده بود.
اندکی پیش از نخستین تبعید بزرگ یهودیان ورشو به اردوگاه تربلینکا در تابستان ۱۹۴۲، میریام، خانواده اش، و دیگر یهودیانی که پاسپورت خارجی داشتند توسط مأموران آلمان در زندان بدنام پاویاک توقیف شدند. در نهایت، مقامات آلمان، این خانواده را به اردوگاه موقت ویتل در فرانسه منتقل کرده و در سال ۱۹۴۴ به آنان اجازه مهاجرت به ایالات متحده را دادند. دفتر خاطرات میریام واتنبرگ که در فوریه ۱۹۴۵ با نام مستعار "ماری برگ" به چاپ رسید، یکی از معدود روایتهای شاهدان عینی از گتوی ورشو بود که پیش از پایان جنگ جهانی دوم در اختیار خوانندگان انگلیسی زبان دنیا قرار گرفت.
دفتر خاطرات آنه فرانک
آنه فرانک که همراه با خانوادهاش و تعدادی از آشنایان در یک انباری زیرشیروانی در آمستردام در خفا، خاطراتش را نوشت، مشهورترین کودک خاطرهنویس دوران هولوکاست است.
آنلییز فرانک در در ۱۲ ژوئن ۱۹۲۹ در "فرانکفورت ام ماین" (نام سابق فرانکفورت) آلمان به دنیا آمد. وی دختر دوم بازرگانی به نام اوتو فرانک و همسرش ادیت بود. هنگامی که نازی ها در ژانویه ۱۹۳۳ به قدرت رسیدند، خانواده فرانک برای فرار از اقدامات یهودستیزانهی حکومت جدید به آمستردام گریخت. آنه که به مناسبت دوازدهمین سالگرد تولدش یک دفتر یادداشت هدیه گرفته بود، از آن به عنوان دفتر خاطرات استفاده کرد و به نوشتن شرح مفصل حوادثی پرداخت که در آن «اتاق زیرشیروانی پنهانی»" رخ داده بود. پلیس امنیتی آلمان به کمک یک خبرچین ناشناس، مخفیگاه خانواده فرانک را در ۴ اوت ۱۹۴۴ کشف و ساکنان آن پناهگاه را از طریق وستربورک به آشویتس تبعید کرد.
آنه و خواهرش، مارگوت، اواخر اکتبر یا اوایل نوامبر ۱۹۴۴، همراه با دیگر زندانیان، از آشویتس به برگن- بلزن رسیدند. هر دوی آنها اواخر فوریه یا اوایل مارس ۱۹۴۵ در اثر بیماری تیفوس در آنجا جان باختند. تابستان ۱۹۴۵ پس از پایان جنگ، اوتو فرانک، پدر آنه، که تنها بازمانده آن گروه بود به آمستردام بازگشت و در آنجا کارمند سابق او، میپ گیز، دفتر خاطرات آنه و نوشتههای دیگری را که پس از دستگیری آنها در اتاق زیرشیروانی یافته بود، به او داد. این دفتر خاطرات نخستین بار در سال ۱۹۴۷ در هلند انتشار یافت. خاطرات دوران جنگ آنه فرانک که در سال ۱۹۵۲ با نام "دفتر خاطرات یک دختر جوان" به زبان انگلیسی منتشر شد، به یکی از پرخوانندهترین کتابهای جهان و نویسندهاش به نمادی از صدها هزار کودک یهودی کشته شده در هولوکاست تبدیل شد.
انواع دفترهای خاطرات و یادداشت های روزانه
اهمیت و شهرت دفتر خاطرات آنه فرانک، تا مدتها نوشتههای کودکان دیگر دوران هولوکاست را تحت الشعاع خود قرار داد. با این همه، به دلیل افزایش توجه مردم نسبت به هولوکاست، دفتر خاطراتهای متعددی منتشر شده که بیانگر زندگی جوانان، تحت ظلم و ستم نازیها در دوران جنگ است.
نویسندگان جوانی که در آن دوران خاطرهنویسی میکردند از اقشار متفاوت جامعه بودند. برخی از کودکان خاطراتنویس، به خانوادههای فقیر و کشاورز تعلق داشتند. برخی در خانوادههای پیشهور طبقهی متوسط به دنیا آمده بودند. تعدادی از آنان در ناز و نعمت بزرگ شده بودند. تعداد کمی نیز به خانوادههای بسیار متدین تعلق داشتند، و برخی هم سکولار بودند و در جامعهی بزرگتر جذب شده بودند. با این حال، اکثر خاطرهنویسان کودک، صرف نظر از میزان ایمان فردیشان، با سنت و فرهنگ یهودی احساس نزدیکی میکردند.
دفترهای خاطرات و یادداشتهای روزانه کودکان از دوران هولوکاست را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد:
- نوشتههای کودکانی که از سرزمین های تحت سلطه آلمانیها گریخته و پناهنده یا پارتیزان شده بودند؛
- نوشتههای کودکانی که در خفا زندگی میکردند؛ و
- نوشتههای جوانان ساکن گتوها یا آنان که با محدودیتهای تحمیل شده از سوی مقامات آلمانی زندگی میکردند و یا به ندرت، نوشتههای زندانیان اردوگاههای کار اجباری
دفتر خاطراتهای پناهندگان
بیشتر دفتر خاطراتهای کودکان پناهنده، در اواخر دههی ۱۹۳۰ یا اوایل دههی ۱۹۴۰ نوشته شده است و توسط کودکانی به نگارش در آمده که والدینشان از یهودیان جذب شده در جامعهی آلمان، اتریش یا سرزمین های چک بودند. تغییر مکان و جابجایی، درونمایه بسیاری از این دفترهای خاطرات میباشد چرا که تمام این نویسندگان خردسال، برای یافتن پناهگاهی میان بیگانگان در سرزمینهای دوردست، باید حس خانه و وطن خویش را قربانی میکردند.
برخی از نویسندگان، از جمله یوتا زالتسبورگ (تولد: ۱۹۲۶ در هامبورگ، آلمان)، لیلی کوهن (تولد: ۱۹۲۸ در هالبراشتات، آلمان)، زوزی هیلزنرات (تولد: ۱۹۲۹ در باد کرویتسناخ، آلمان) و الیزابت کاوفمن (تولد: ۱۹۲۶ در وین، اتریش؛ مرگ: ۲۰۰۳)- همراه با خواهران و برادران یا والدین خود گریخته بودند. برخی دیگر نیز از جمله کلاوس لانگر (تولد: ۱۹۲۴ در گلایویتس، سیلسیای علیا)، پیتر فایگل (تولد: ۱۹۲۹ در برلن)، ورنر آنگرس (تولد: ۱۹۲۰ در برلن، آلمان؛ مرگ: ۲۰۱۰) و لئا یدواب (تولد: ۱۹۲۴ در بیالیستوک، لهستان) به تنهایی وارد سرزمینی بیگانه شده بودند.
آن دسته از نویسندگان خردسال که از طریق قانونی مهاجرت کرده بودند، اغلب از دشواریهای اداری بسیار برای یافتن مکانی امن و همچنین کسب ویزا و مدارک لازم برای مهاجرت نوشتهاند. خاطرهنویسانی که به طور غیرقانونی گریخته بودند، داستان وهمانگیز سفر خود از میان مناطق خطرناک و ترس مدام از دستگیری را به تصویر کشیدهاند.
اما دفتر خاطرات پناهندگان- صرف نظر از شیوههای متفاوت فرار- احساس رنج و سردرگمی ناشی از فقدان خانه، زبان و فرهنگ، و همچنین جدایی غیرقابل تحمل از خانواده و دوستان و چالش یک زندگی در جهانی ناآشنا و بیگانه را ترسیم کردهاند.
دفتر خاطراتهای نوشته شده در اختفا
برخی از جوانان دیگر نیز مانند آنه فرانک، برای گریز از چنگ مقامات آلمانی، به صورت مخفی در اتاقهای زیرشیروانی، پناهگاههای زیرزمینی و سردابهای سرتاسر اروپای شرقی و غربی زندگی میکردند. این نویسندگان- مثل اوتو وولف (تولد: ۱۹۲۷ در موهلنیتسه، چکوسلواکی) در کشور تحت الحمایه بوهمیا و موراویا؛ مینا گلوکسمان، کلارا کرامر (تولد: ۱۹۲۷ در ژولکیف) و لئو سیلبرمن (تولد: ۱۹۲۸ در پشمیشیل) در لهستان؛ برتیه بلوخ-وان راین و ادیت وان هسن (تولد: ۱۹۲۹ در لاهه) و آنیتا مایر (تولد: 1929 در لاهه) در هلند- از دشواریها و خطرات زندگی در خفا نوشتهاند.
این کودکان، بخش عمده یا تمام وقت خود را در اختفا میگذراندند. نوجوانان اغلب مجبور بودند ساعتها در مخفیگاههای خود ساکت یا حتی بی حرکت باقی بمانند. این بچهها و کسانی که از آنها حمایت میکردند، مدام با این هراس که مبادا صدای بلند یا صدای پایشان سؤظن همسایگان را برانگیزد، زندگی میکردند.
از دیگر جوانان مخفی شده موشه فلینکر (تولد: ۱۹۲۶ در لاهه؛ مرگ: ۱۹۴۴ در آشویتس) در بلژیک و پیتر فایگل در فرانسه بودند که اگرچه در ملاء عام زندگی میکردند اما در واقع با مدارک جعلی و نام مستعار، به عنوان غیریهودی زندگی مخفیانهای داشتند. این کودکان باید به طور کامل و سریع، خود را با هویت و محیط جدید وفق میدادند. آنها میآموختند که هنگامی که به نام جعلی صدایشان می کردند، پاسخ دهند و از بکار بردن زبان یا شیوههای رفتاری که ممکن بود اصل و نسب آنها را افشا کند بپرهیزند.
از آنجا که بیشتر کودکان یهودی، توسط افراد یا نهادهای مذهبی معتقد به ادیان دیگر پنهان شده بودند، کودکان خواندن دعاها و مبانی مذهب "جدید" خود را یاد میگرفتند تا به این ترتیب سؤظن بزرگسالان و همسالان خود را برطرف کنند. یک کلمه یا حرکت اشتباه کافی بود تا کودک و نجات دهنده او را به خطر بیندازد.
خاطرات نگاشته شده در گتوها، اردوگاه ها و مناطق اشغالی
اکثر خاطراتی که از دوران هولوکاست باقی ماندهاند، به دست کودکان و جوانان ساکن درگتوهای واقع در اروپای تحت اشغال آلمان نوشته شدهاند. خاطرات نگاشته شده در گتوها، اغلب جدایی، انزوا و آسیب پذیری نویسندگان آنها را منعکس میکند. این دفترها، رنجها و محرومیتهای جسمی مفرطی که نویسندگان آنها تجربه کردهاند و دشواری ها و ناملایمات پیچیدهای را که یهودیان در تلاششان برای بقا با آن مواجه بودند را ثبت کردهاند. خوانندگان خاطراتی که در گتوها نوشته شدهاند، نه تنها با روایتی دسته اول از وحشت و خشونت آزار و اذیت نازیها مواجه میشوند، بلکه در مورد جوانانی هم که میکوشیدند از طریق مطالعه، خلاقیت و بازی، شرایط موجود را بگذرانند، میخوانند.
از محل سابق بسیاری از گتوهای اروپای شرقی تحت سلطهی آلمان- بویژه لهستان و اتحاد جماهیر شوروی سابق- دفتر خاطراتها و یادداشتهای متعددی که توسط کودکان نوشته شدهاند به دست آمده است. خاطرات داوید شراکوویاک (تولد: ۱۹۲۴ در لودز؛ مرگ: ۱۹۴۳ در گتوی لودز) و دو نوجوان ناشناس اهل لودز از معروفترین آنها به شمار می روند. تعداد اندکی دفتر خاطرات به صورت کامل در گتوی ورشو پیدا شده است، اما یادداشتهای پراکندهی یانینا لوینسون (تولد: ۱۹۲۶؛ مرگ: ۲۰۱۰) پیدا و بعدها درخاطرات روزهای آخر او گنجانده شد. ایرنا گلوک (تولد: ۱۹۲۶؛ مرگ: حدود سال ۱۹۴۲) رنیا کنول (تولد: ۱۹۲۷) و هالینا نلکن (تولد: ۱۹۲۴ در کراکوف) دفترهای خاطرات خود را در گتوی کراکوف نوشتند. داوید روبینوویتس (تولد: ۱۹۲۷ در کیلتسه؛ مرگ: ۱۹۴۲ در تربلینکا)، الزا بیندر و روتکا لایبلیش (تولد: ۱۹۲۶؛ مرگ: حدود سال ۱۹۴۲ در آشویتس) نیز در خاطراتشان، از آزار و اذیت جامعهی خود نوشتهاند.
شماری از دفترهای خاطرات دوران جنگ، از گتوهای کشورهای منطقه بالتیک به دست آمدهاند: ایتسخوک روداشفسکی (تولد: ۱۹۲۷ در ویلنیوس؛ مرگ: ۱۹۴۳، جنگل پوناری) و گابیک هلر از گتوی ویلنه در ویلنیوس، لیتوانی؛ ایلیا گربر (تولد: ۱۹۲۴؛ مرگ: حدود سال ۱۹۴۳) و تامارا لازرسون (تولد: ۱۹۲۹ در کاوناس) از گتوی کوونو (یا کوونه) در کاوناس، لیتوانی؛ و همچنین گرترود اشنایدر (تولد: ۱۹۲۳ در وین)، دختری یهودی-آلمانی که در گتوی ریگا زندانی بود.
تعداد نسبتاً زیادی از دفترهای خاطرات از ترزیناشتاد در بوهمیا (جمهوری چک کنونی) به جای مانده است، از جمله نوشتههای یک خواهر و برادر به نام پتر گینتس (تولد: ۱۹۲۸ در پراگ؛ مرگ: حدود سال ۱۹۴۴ در آشویتس) و اوا گینتسووا (تولد: ۱۹۳۰ در پراگ)، آلیس ارمان (تولد: ۱۹۲۷ در پراگ)، هلگا وایسووا (تولد: ۱۹۲۹ در پراگ)، هلگا پولاکووا (تولد: ۱۹۳۰)، اوا روبیکووا (تولد: ۱۹۲۰)، و پاول واینر (تولد: ۱۹۳۱ در پراگ).
خاطرات بسیاری نیز به قلم کودکان آن سوی دیوارهای گتو نوشته شده است. به عنوان مثال، سارا فیشکین (تولد: حدود سال ۱۹۲۴؛ مرگ: حدود سال ۱۹۴۲) دفتر خاطرات خود را به در شهر روبژویچی واقع در بلوروسیای (بلاروس کنونی) اشغالی نوشت. ریوا گولتسمان، شش ماه نخست و پراضطراب دوران اشغال در دنیپرپیتروفسک در اوکراین را شرح داده است. لئون ولز (تولد: ۱۹۲۵ در استویانوف، حوالی لووف یا لویوی کنونی)، خاطراتش را به عنوان یکی از اعضای جوان واحد سوندرکماندو دراردوگاه کار اجباری در خیابان یانوف در لویوی نوشت. گونتر مارکوزه (تولد: ۱۹۲۳ در برلن؛ مرگ: ۱۹۴۴ در آشویتس) نیز تجربیات خود در اردوگاه بیگاری گروس- بریزن به هنگام آموزش حرفهای در مزرعه برای جوانان یهودی که قصد مهاجرت از حکومت رایش را داشتند نوشت. ایزابل یسیون در پاریس تحت اشغال آلمان خاطرات خود را نگاشته، و رایموند نوودوورسکی (تولد: ۱۹۲۹ در ورشو؛ مرگ: ۱۹۵۱ در اسرائیل) زندگی خود در مرکز ووکلن- پرورشگاهی که توسط اتحادیه یهودیان فرانسه اداره می شد- توصیف کرده است.
هرخاطره بخشی را بازتاب میدهد
خاطرات کودکان، نوجوانان و جوانان طی دوران هولوکاست، نشانگر طیف گستردهای از پیشینهی شخصی افراد و شرایط زمان جنگ است. نویسندگان این دفترها، اغلب به مضامینی چون ماهیت رنج بشر، ابعاد اخلاقی آزار و شکنجه، و مبارزهی امید در برابر یأس و نومیدی پرداختهاند. هر چند که هر یک از این دفترهای خاطرات، بازتاب قطعهای از زندگی نویسنده آن است، اما در مجموع، تصویری متنوع و پیچیده از جوانانی که طی دوران هولوکاست زیستند و جان سپردند را در اختیار خوانندگان قرار میدهد.