مانون مارلیاک Manon Marliac

پدر و مادر مسیحی مانون در پاریس زندگی می‌کردند. پدر وی، راجر مارلیاک اصالتا از خانواده‌ی ثروتمندی بود، او خانواده‌اش را از طریق فروش محصولات در بازارهای کوچک تامین می‌کرد. مادر وی مارگاریت (دوستان او را مگی صدا می‌کردند)، مدرک دانشگاهی در شاخه‌ی علوم داشت. خانواده‌ی آنها در آپارتمان بزرگی در یک محله‌ی مدرن شهر واقع در نزدیکی برج ایفل، زندگی می‌کردند.

۱۹۳۳-۳۹: مانون که فرزند دوم خانواده‌ی مارلیاک بود در سال ۱۹۳۷ به دنیا آمد. پدر وی زمانی که مانون دو ساله بود به ارتش فرانسه فراخوانده شد، کشور فرانسه در حال مجهز شدن در برابر حمله‌ی احتمالی آلمان بود. مادر وی، با سه فرزند مریض احوال و هیچگونه پشتیبانی، مشغول به کار در یک کارخانه‌ی هواپیماسازی شد.

۱۹۴۰-۴۴: فرانسه در ژوئن سال ۱۹۴۰ تسلیم نیروهای آلمانی شد. مانون در اواخر سال ۱۹۴۲ با کامیون حامل بچه‌ها، به ساوینی-ان-ورون رسید. به او گفته شده بود که پدرش زندانی شده و مادرش در یک بمباران هوایی کشته شده است. هر از گاهی آلمانی‌ها ساوینی-ان-ورون را می‌گشتند، و مردی که مانون او را "پسر عمو تن-تن" صدا می‌کرد، وی را به جنگل می‌برد و مخفی می‌کرد. مانون گریه می‌کرد ولی پسر عمو تن تن تلاش می‌کرد حواس او را به هوای گشتن به دنبال قرقاول‌ها پرت کند.

مانون از جنگ جان سالم به در برد ولی هیچ وقت پدر و مادر خود را ندید. ۵۰ سال بعد او فهمید که پدر و مادرش نیز در جنگ نجات پیدا کرده بودند و مادرش یک جنگجوی نیروی مقاوم بوده است.