1933-1939

در ژانویه 1933، حدود 522000 نفرکه طبق تعریف دینی٬ یهودی به شمار می رفتند در آلمان زندگی می کردند. بیش از نیمی از این افراد، حدود 304000 یهودی، طی شش سال نخست حکومت دیکتاتوری نازی ها مهاجرت کردند. بنابراین، در آستانه وقوع جنگ جهانی دوم، فقط حدود 214000 یهودی در خود آلمان ( در چارچوب مرزهای 1937) باقی مانده بودند.

بین سال های1933 تا 1939، حکومت نازی جامعه یهودیان آلمان را دستخوش تغییرات تمام عیار و هولناکی در عرصه های اجتماعی، اقتصادی وجمعی کرد. شش سال قانونگذاری مورد حمایت نازی ها، شهروندان یهودی آلمان را به حاشیه رانده، آنان رااز حقوق خود محروم کرده واز مشاغل وعرصه تجارت بیرون رانده بود. تا اوایل سال 1939، تنها حدود 16 درصد از نان آوران یهودی شغل ثابت داشتند. هزاران یهودی پس از دستگیری های دسته جمعی در پی "کریستال ناخت" (شب شیشه های شکسته) در نوامبر 1938، در اردوگاه های کار اجباری زندانی بودند.

جنگ جهانی دوم

اما شدیدترین تغییرات برای جامعه یهودیان آلمان با جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. در سال های نخستین جنگ، "انجمن یهودیان رایش در آلمان" که به تازگی تغییر شکل یافته بود و ریاست آن را عالم سرشناس الاهیات، لئو بک به عهده داشت اما تابع مطالبات مقامات آلمان نازی بود، تلاش کرد تا میزان بیشتری از مهاجرت یهودیان را سازماندهی کند، مدارس و سازمان های خودیار یهودیان را مورد حمایت قرار دهد و به جامعه یهودیان آلمان کمک کند تا با انبوهی از قوانین فزاینده تبعیض آمیز دست و پنجه نرم کنند.

پس از آغاز جنگ در اول سپتامبر 1939، دولت محدودیت های تازه ای بر یهودیانی که در آلمان باقی مانده بودند اعمال کرد. در یکی از اولین احکام زمان جنگ، مقررات سخت منع رفت و آمد به افراد یهودی تحمیل شد که آنان را از ورود به مناطق تعیین شده در بسیاری از شهرهای آلمان منع می کرد. همچنین، با شروع سهمیه بندی غذا برای عموم، یهودیان سهمیه کمتری دریافت می کردند. احکام بعدی، دوره های زمانی که در آن یهودیان می توانستند غذا و دیگر ضروریات را خریداری کنند و همچنین دسترسی به بعضی از فروشگاه ها را برای آنان محدود کرد؛ در نتیجه خانواده های یهودی اغلب با کمبود ضروری ترین مایحتاج اولیه خود مواجه می شدند.

مقامات آلمانی همچنین از یهودیان خواسته بودند که وسایل "ضروری برای تلاش های جنگی" مانند رادیو، دوربین، دوچرخه و وسایل برقی و دیگر اشیاء قیمتی را به مأموران محلی تحویل دهند. در سپتامبر 1941، یهودیان بر اساس حکمی از استفاده از وسایل نقلیه عمومی منع شدند. در همان ماه، حکم معروفی صادر شد که یهودیان شش سال به بالا را ملزم به دوختن ستاره زرد داوود روی لباس خود می کرد. اگرچه به طور کلی گتویی در آلمان ایجاد نشده بود، اما مقررات سختی که در خصوص محل های مسکونی وجود داشت، یهودیان را وادار می کرد در مناطق تعیین شده در شهرهای آلمان زندگی کنند و در "خانه های ویژه یهودیان" متمرکز شوند. مقامات آلمانی احکامی صادر کردند که بر اساس آن، یهودیانی که توانایی کار کردن داشتند ملزم به بیگاری اجباری شدند.

در اوایل سال 1943، هنگامی که مقامات آلمان آخرین تبعیدهای عمده یهودیان آلمانی به ترزین اشتاد یا آشویتس را به اجرا درآوردند، مقامات قضایی آلمان انبوهی از قوانین و احکام را به تصویب رساندند که مصادره باقیمانده اموال یهودیان توسط حکومت رایش را قانونی کرده و همچنین نحوه توزیع آن بین مردم آلمان را کنترل و تنظیم می کرد. با حکمی که در ژوئیه 1943 صادر شد آزار و اذیت یهودیان بر اساس احکام قانونی پایان یافت. طبق این حکم، یهودیان کاملاً ازحیطه حمایت قوانین آلمان خارج شدند و مستقیماْ تحت نظارت و اختیارات قانونی اداره مرکزی امنیت رایش قرار گرفتند.

تبعید

در تصور عموم مردم، معمولاً تبعید شهروندان یهودی با "راه حل نهایی" تداعی می شود، اما در واقع نخستین تبعیدهای یهودیان از حکومت رایش- و این یهودیان از مناطقی بودند که به تازگی ضمیمه آلمان شده بودند ـ در اکتبر 1939 به عنوان بخشی از برنامه نیسکو یا لوبلین آغاز شد. در این راهکار ویژه تبعید یهودیان، آینده ای تجسم می شد که در آن یک "محل اسکان" برای یهودیان در منطقه لوبلین از فرمانداری کل لهستان (آن بخش از لهستان تحت اشغال آلمان که مستقیماً ضمیمه رایش نشده بود.) اختصاص یافته بود. آدولف آیشمان، یکی از مقامات اداره مرکزی امنیت رایش بود که بعدها تبعید بسیاری از جوامع یهودی اروپا را به گتوها و مراکز کشتار سازماندهی کرد. او هماهنگ سازی انتقال حدود 3500 یهودی از موراویا در چکوسلواکی سابق، شهر کاتوویتسه (کاتوویتس در آن زمان) واقع در سیلسیای ضمیمه آلمان وهمچنین وین٬ پایتخت اتریش به شهرک نیسکو واقع بر کرانه رود سان به عهده داشت. هر چند که مشکلات مربوط به تبعیدها وهمچنین تغییر در سیاست های آلمان به این تبعیدها پایان داد، اما مافوق های آیشمان در اداره مرکزی امنیت رایش به اندازه کافی از ابتکار عمل او خشنود بودند و همین موضوع نقش او را در روند تبعیدهای بعدی تضمین کرد.

علاوه بر این، مقامات اداره مرکزی امنیت رایش تبعید حدود 100000 یهودی را از بخشی از خاک لهستان که ضمیمه آلمان شده بود (استان معروف به دانتسیش ـ پروس غربی٬ ناحیه وارتلند و سیلسیای علیای شرقی) به فرمانداری کل لهستان در پاییز و زمستان 1940 -1939 سازماندهی کرد. در اکتبر 1940، یوزف بورکل٬ فرمانده محلی حزب نازی٬ طی دومین تبعید یهودیان آلمانی دستور اخراج حدود 7000 یهودی را از بادن و زارپفالتس در جنوب غربی آلمان به نواحی اشغال نشده فرانسه صادر کرد. مقامات فرانسوی به سرعت اغلب این یهودیان آلمانی را در اردوگاه اقامت اجباری گورس در پیرنه واقع در جنوب غربی فرانسه جمع کردند.

با مجوز هیتلر، مقامات آلمانی در اکتبر ۱۹۴۱یعنی حتی پیش از آنکه اس اس و پلیس مراکز کشتار ("اردوگاه های نابودسازی") را در لهستان تحت سلطه آلمان دایر کنند٬ شروع به تبعیدهای سازمان یافته یهودیان از آلمان کردند. بنابر حکم یازدهم قانون شهروندی رایش آلمان (نوامبر 1941)، اموال یهودیان آلمانی "تبعید شده به شرق"، با عبور از مرز رایش خود به خود مصادره می شد.

بین اکتبر و دسامبر 1941، مقامات آلمانی تقریباً 42000 یهودی را از به اصطلاح رایش آلمان بزرگ- شامل اتریش و سرزمین های ضمیمه شده بوهمیا و موراویای چکوسلواکی عملاً به گتوهایی در لودز، مینسک، کوونو (کاوناس، کوونه) و ریگا تبعید کردند. یهودیان آلمانی که در سال 1941 به لودز و در نیمه نخست سال 1942 به ورشو، گتوهای موقت ایزبیکا و پیاسکی و دیگر مکان ها در فرمانداری کل لهستان فرستاده شدند، در زمره کسانی محسوب می شوند که همراه با یهودیان لهستانی به مراکز کشتار خلمنو (کولمهوف)، تربلینکا و بلزک تبعید شدند.

مقامات آلمانی بین اوایل نوامبر 1941 و اواخر اکتبر 1942 بیش از 50000 یهودی را از به اصطلاح رایش آلمان بزرگ به گتوهایی در کشورهای منطقه بالتیک و بیلوروسی (بلاروس کنونی) تبعید کردند. در آنجا اس اس و مأموران پلیس اکثریت قابل ملاحظه ای از آنان را تیرباران می کردند. اس اس و مأموران پلیس همچنین اقلیت اندکی از آنان را انتخاب می کردند تا موقتاً زنده بمانند و از آنان به صورت کارگران مجانی بهره کشی کنند. سپس این تعداد را در بخش های ویژه آلمانی ها در گتوهای بالتیک و بیلوروسی زندانی کرده و آنان را از عده معدودی از یهودیان محلی که با اجازه اس اس و مأموران پلیس زنده مانده بودند تا از مهارت های حرفه ای خاص آنان بهره کشی شود، جدا می کردند.

این "گتوهای آلمانی" که در ساختار بزرگتری از گتوها دایر شده بودند، به ویژه درمناطق ریگا و مینسک قرار داشتند. مأموران اس اس و پلیس اکثر این یهودیان آلمانی را در سال 1943، زمانی که گتوها را منحل می کردند، به قتل رساندند. پس از اواخر اکتبر 1942، مقامات آلمانی اکثر یهودیان باقیمانده در آلمان را مستقیماً به مراکز کشتار در آشویتس- برکناو یا به ترزین اشتاد تبعید کردند.

طبق قوانین و مقررات آلمان، کهنه سربازان یهودی آلمانی، سالخوردگان بالای شصت و پنج سال، و یهودیانی که در زناشویی های میان نژادی با "آریایی"های آلمانی ("ازدواج مصونیت آور") و همچنین فرزندانی که ثمره چنین ازدواج هایی بودند٬ در ابتدا از اقدامات یهودستیزانه، از جمله تبعیدها معاف می شدند. در نهایت، مأموران آلمانی معلولین، کهنه سربازان یهودی مدال دار و عالی رتبه و همچنین یهودیان سالخورده یا سرشناس را از به اصلاح رایش آلمان بزرگ و هلندِ تحت اشغال آلمان به گتوی ترزین اشتاد (ترزین) در حوالی پراگ تبعید می کردند. هر چند که اس اس از این گتو به عنوان ویترینی برای به نمایش گذاشتن داستان دروغین رفتار "انسانی" با یهودیان استفاده می کرد، اما ترزین اشتاد در واقع برای اکثر یهودیان ایستگاهی در راه تبعید "به شرق" بود. اس اس و مأموران پلیس مرتباً یهودیان، از جمله یهودیان آلمانی را از ترزین اشتاد به مراکز و مکان های کشتار در کشورهای تحت اشغال آلمان از جمله لهستان، بیلوروسی و کشورهای منطقه بالتیک منتقل می کردند. فقط در گتوی ترزین اشتاد، بیش از 30000 نفر عمدتاً در اثر گرسنگی، بیماری و بدرفتاری جان خود را از دست دادند.

در ماه مه 1943، مقامات نازی آلمان گزارش دادند که رایش "عاری از یهودیان" شده است. در این زمان در پی تبعیدهای جمعی، کمتر از 20000 یهودی در آلمان باقی مانده بودند. بعضی از آنها به این دلیل زنده مانده بودند که یا همسر غیریهودیان بودند یا طبق قوانین نژادی "نیمه یهودی" (از نژاد مختلط یا نیمه یهودی) محسوب می شدند و در نتیجه به طور موقت از تبعید معاف شده بودند. دیگران که "زیردریایی آلمانی" یا "زیردریایی" نامیده می شدند، در خفا می زیستند و اغلب با کمک آلمانی های غیریهودی که با وضع اسفناک آنها همدردی می کردند، از دستگیری و تبعید می گریختند.

در کل، آلمانی ها و همدستان آنها از 160000 تا 180000 یهودی آلمانی، از جمله اکثر یهودیانی که به خارج از آلمان تبعید شده بودند را طی دوران هولوکاست به قتل رساندند.