خانوادهی لونت نیز مانند یهودیهای دیگر در گتوی ورشو محبوس شدند. در ۱۹۴۲، زمانی که آبراهام مخفی شده بود، آلمانیها در یک یورش، مادر و خواهرانش را دستگیر کردند. آنها کشته شدند. او به اردوگاه کار اجباری در همان نزدیکی فرستاده شد، اما فرار کرد و به پدرش در گتو پیوست. در ۱۹۴۳، آنها به مایدانک تبعید شدند و پدر آبراهام آنجا فوت کرد. بعداً آبراهام به اسکاژیسکو، بوخنوالد، اشلیبن، بیزینگن و داخائو فرستاده شد. نیروهای ایالات متحده، آبراهام را هنگامی که آلمانیها، زندانیها را از محل خارج میکردند، آزاد کردند.
و زمانی که وارد اردوگاه شدم، اولین چیزی که از من پرسیده شد این بود «قصد داری...فکر میکنی چه کاری انجام بدی؟». من به آنها این را گفتم. همه میگفتند که اگر بگویی مکانیک و آهنکار خوبی هستی، شغل بهتری خواهی داشت. و من این را گفتم. برخی میگفتند که بگو خیاط...آنها پرسیدند «در این سن کم؟». من گفتم «در مدرسه یاد گرفتم». بنابراین آنها به من...من را در یک ساختمان مستقر کردند و آنها قطعه میساختند...قطعات مهمات و من شاید حدود دو ماه هر روز آنجا کارمیکردم. گاهی شبها و گاه روزها. غذا بسیار کم بود. غذا خیلی خیلی کم بود. با غذایی که میدادند ادامه زندگی ممکن نبود. اماهر طوری بود... زنده ماندی.
We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of donor acknowledgement.