خانا مورگِنِشتِرن Channa Morgensztern
تاریخ تولد: 1896
Unknown
خانا و همسرش به همراه پنج فرزندشان در ۳۵ مایلی شرق ورشو، در شهر کوچک کالوشین که اکثریت ساکنین آن یهودی بودند، زندگی می کردند. یَنکل همسر خانا، کارمند شهرداری بود. پس از این که فرزندان خانا مدرسه را شروع کردند، خانا به مادر خود برای مدیریت یک کیوسک روزنامه فروشی در شهر کمک کرد.
۱۹۳۳-۳۹: نیروهای آلمان کشور لهستان را اشغال کردند و امید ما را در مورد اینکه شهر کالوشین رنگ جنگ را نخواهد دید، نقش بر آب کردند. در ابتدا، یک هواپیمای آلمانی از بالای سر شهر عبور کرد و بمبی را بر روی سر مردمی که در صف نان ایستاده بودند، رها کرد. چند روز بعد، نیروهای آلمان و لهستان در همین منطقه وارد جنگ با یکدیگر شدند. خانهی ما به همراه نیمی از شهر بر اثر اصابت آتش و بمب از بین رفت، به همین دلیل ما به سمت شهر مینسک مازوویسکی، شهری که خانوادهی ینکل در آن زندگی می کردند، نقل مکان کردیم.
۱۹۴۰-۴۴: نازیها تمام یهودیان شهر مینسک مازوویسکی را به زور به یک منطقه کوچک از شهر انتقال دادند. بیشتر خانههای شهر بر اثر بمباران از بین رفتهاند و من به همراه ۵۰۰۰ نفر دیگر در همان چند خانهای که سالم باقی مانده بود، زندگی می کردیم. بیماری تیفوس از طریق پشه در کل گتو پخش شده و فقط مقدار خیلی کمی دارو در اختیار داریم. یوزل، پسر بزرگ من، در سال ۱۹۳۹ به سمت اتحادیه جماهیر شوروی فرار کرد و درحال حاضر در شرق دور زندگی می کند. ولی چه بر سر چهار فرزند دیگر من دیوید، استر، دوبتسیا و فیگا که با ما هستند میآید؟
در سال ۱۹۴۲، خانا ۴۶ ساله به همراه خانوادهاش برای فرار از تبعید به سمت کالوشین فرار کردند. اما کمی بعد، اکثر یهودیان شهر کالوشین را به اردوگاه مرگ تربلینکا تبعید کردند.