اِرزبِت بوخسباوم Erzsebeth Buchsbaum
تاریخ تولد: ۹ دسامبر ۱۹۲۰
استِبنیک, لهستان
ارزبت در بوداپست بزرگ شد جایی که خانوادهی یهودیاش از پیش از جنگ جهانی اول در آنجا زندگی می کردند. پدرش که به شغل فروشندگی برس مشغول بود در جنگ در جبههی اتریش-مجارستان شرکت کرده بود. آپارتمان خانوادهی بوخسباوم در ساختمانی بود که یک سینما نیز در آن قرار داشت. برادر ارزبت، هرمان، سوراخ کوچکی در دیوار شاهنشین کوچکشان درست کرده بود تا بتوانند فیلم ها را در هنگام پخش از آنجا ببینند.
۱۹۳۳-۳۹: هر تابستان، مادرم، هرمان و من برای دیدار مادربزرگمان سفری به استبنیک واقع در لهستان می کردیم. پدرم به خاطر کارش ما را همراهی نمیکرد. من دهکدهی مادربزرگم را دوست داشتم. ما نزدیک ایستگاه راه آهن راه می رفتیم و گل ها را بو می کردیم. من با سگ مادربزرگ، ریفوس، بازی می کردم و گاهی اوقات با اسب و درشکه به چشمهای که در نزدیکیمان بود می رفتیم. در آنجا گروهی موسیقی می نواخت و مردم می نشستند و مشروب مینوشیند. در سال ۱۹۳۸ وقتی که آلمان اتریش را به خاک خود ملحق کرد، هرمان به آمریکا مهاجرت کرد.
۱۹۴۰-۴۴: چون ما زاده لهستان بودیم در زمانی که مقرر شد تمامی «خارجی ها» مجارستان را ترک کنند، ما نیز باید آنجا را ترک می کردیم. ما به کولومیای لهستان رفتیم. در سال ۱۹۴۲ گتویی در آنجا احداث شد. هزاران نفر کشته شدند. در تابستان من تصمیم گرفتم فرار کنم و به مجارستان برگردم. یک قاچاقچی گروه کوچک ما را از داخل جنگل ها رد کرد. ما روزها می خوابیدیم و شب ها حرکت می کردیم. در روز دوازدهم صدای یک آلمانی را شنیدیم که داد می زد: «بلند شوید!» من خودم را به داخل یک کنده خالی درخت کشاندم و بعد از آن صدای شلیک گلوله و صداهایی که میگفتند «نه!» را شنیدم. بعد همه جا ساکت شد. قاچاقچی زخمی شده بود. دیگران مرده بودند.
ارزبت پیش از رهایی در سال ۱۹۴۵، از اردوگاه های کار اجباری مجارستانی ها فرار کرد و بارها با مرگ دست و پنجه نرم کرد. وی در سال ۱۹۵۱ به ایالات متحده رفت.