خانوادهی یهودی دوریان در ۱۹۴۰، همان سالی که آلمان هلند را اشغال کرد به آمستردام فرار کردند. پدرش پس از تبعید شدن به آشویتس، فوت کرد. پس از دستگیری مادر، دوریان و برادرش نزد غیریهودیها پنهان شدند. آن سه نفر از طریق وستبروک به برگن-بلزن تبعید و در آنجا به هم پیوستند. آنها به هنگام تخلیهی اردوگاه در سال ۱۹۴۵، هنگامی که دوریان ۹ ساله بود، آزاد شدند. مادرش با کمک دوریان از بیماری تیفوس بهبود یافت اما بعد به دلیل سرطان فوت کرد. دوریان و برادرش به ایالات متحده مهاجرت کردند.
بیشتر وقت من و فردی در روز، صرف صحبت در مورد غذا میشد زیرا چیز زیادی برای خوردن نبود و اکثر اوقات، تقریباً گرسنه بودیم. به یاد نمیآورم در وستربروک اینگونه بود یا خیر. آنجا احتمالاً غذای کافی برای خوردن داشتیم اما در بلزن جیرهها...جیرهها سه چهارم لیتر سوپ آبکی درست شده با انواع شلغم پخته شده در آب بود. خیلی آبکی بود و روزی سه و نیم سانتیمتر نان و...ونوعی قهوه قلابی، چون یادم میآید که مردمی که در آشپزخانه کار میکردند، با آن چیزهای...نمی دانم...شبیه قوطی شیر که هر دو طرفش دسته داشت میآمدند و یادم می آید که این قوطی را هردوی آنها حمل میکردند و هنگام حمل به دو طرف خم میشدند. و همهی ما لیوان و چیزهایی داشتیم...باید مال خودت را میداشتی و آنها نیز در تخت پنهان بود. همهی چیزهایت در تخت پنهان بود، لباسهایت در تخت پنهان بود و وسایل غذاخوری و هرچیزی که داشتی شامل چیزی شبیه...لگن تا کسانی که اسهال خونی داشتند مجبور نباشند شبانه بدوند تا دستشویی، بنابراین باید چیزی میداشتی و همهی آنها در تخت بود و روی هر تخت دو نفر بودند و در مورد ما...فکر میکنم که چون برادرم پسر بود، مادرم با او میخوابید و از آنجا که من دختر بودم با یک زن دیگر روی یک تخت میخوابیدیم.
We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of donor acknowledgement.