نفتالی در میان نه فرزند پدر و مادری یهودی مذهبی، جوانترین آنها بود. آنها در کالبوشووا زندگی میکردند. آلمان در سپتامبر ۱۹۳۹ به شهر او حمله و شروع به دستگیری یهودیها نمود. کمی بعد، گشتاپو (پلیس مخفی آلمان) پدر نفتالی را کشت. نفتالی موفق شد به جنگل فرار کند و تا آزادی توسط نیروهای شوروی در اواسط ۱۹۴۴، به عنوان پارتیزان فعالیت میکرد. او به ارتش لهستان پیوست و به آزادی کراکوف کمک کرد. در سال ۱۹۴۷ وی به ايالات متحده مهاجرت كرد.
در بهار ۱۹۴۰ آنها یک قانون ثبت...ثبت گذاشتند و همه یهودیها باید ثبت نام میشدند. و چند افسر بلندپایه از چخوویتسه آمدند و ما را به یک ساختمان...بزرگ بردند و آنجا گزینش انجام شد. از بین افرادی که ثبتنام شده بودند، دویست پسر جوان را انتخاب کردند و ما...باید به اماکنی میرفتیم که کامیونها در آنجا منتظر ما بودند. آنها ما را به یک اردوگاه کار اجباری فروختند و...فرستادند. این اولین باری بود که افراد را ثبتنام میکردند. اردوگاه کار اجباری در یک شهر...روستا به نام لیپی بود. آنجا نزدیک شهر نووی سانتز بود. آن مکان نزدیک...مرز جنوبی و...در...در کارپات...در کوههای کارپات واقع شده بود. خیلی...آن اردوگاه...کار ما شکستن سنگ بود. آنجا شبیه معدن سنگ بود و ما باید سنگها را میشکستیم، اما کار مشکل این بود که ما...ما پس از شکستن سنگ باید آنها را خودمان با فرغون دستی به واگنها منتقل میکردیم و روز بعد دوباره همان سنگها را برمیداشتیم و به مکان اول برمیگرداندیم. این کار ما بود. کار خیلی سختی بود.
We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of donor acknowledgement.