هنگامی که سیمون سه سالش بود، خانوادهاش به اشتراسبورگ نقل مکان کردند. پدرش در آنجا به دامپروری مشغول شد. سیمون و برادرش در گروه پیشاهنگان یهودی فعالیت میکردند. در ۱۹۴۰ او در پاریس، به عنوان معلم مشغول به کار شد. در مه ۱۹۴۰، آلمانیها به اروپای غربی حمله کردند. سیمون و خانوادهاش از فرانسه تحت اشغال آلمان فرار کردند و به سمت بخشهای جنوبی اشغال نشده رفتند. در آنجا سیمون در یک اردوگاه نگهداری از یهودیهای خارجی کار میکرد. او تلاش کرد تا مدارک جعلی درست کند تا جان افراد را نجات دهد. بعداً، سیمون با نام جعلی به انجمن حمایت از کودکان (او اس ای) پیوست تا کودکان یهودی را نجات دهد.
اما هدف اصلی من از رفتن به ریوسالت کمک به کودکان بود. کار اداری، که بعداً در موردش توضیح میدهم، زیاد انجام ندادم. اوه، جیره بندی غذا را هم انجام میدادم...توزیع جیره ها، اما از کودکان هم مراقبت میکردم. اولین بعدازظهر شنبه، بعدازظهر شبات را به یاد میآورم. ما جمع شدیم...من دویست و هشتاد کودک برای یک مراسم شبات داشتم. در واقع میخواستیم برنامهای را در یک جای بزرگ برگزار کنیم. اما در بین داوطلبها افراد مهربانی بودند. افرادی بودند که...اخلاق آنها به گونهای بود که میخواستند به دیگران کمک کنند. بنابراین معلم داشتیم، خاخام داشتیم، کسانی بودند که برای کمک آمده بودند. و ما تلاش میکردیم با دست خالی، هرکاری میتوانیم انجام دهیم. آواز میخواندیم، میرقصیدیم، هرکاری که می توانستیم میکردیم.
We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of donor acknowledgement.