آدولف هیتلر: سالهای نخست، ۱۹۱۳-۱۸۸۹
«آدولف هیتلر» (تولد: ۱۸۸۹- مرگ: ۱۹۴۵) در ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در شهر مرزی «برانائو آم این» در نزدیکی مرز آلمان که تقریبا در ۶۵ مایلی شرق مونیخ و ۳۰ مایلی شمال سالزبورگ واقع شده است، به دنیا آمد. او به عنوان کاتولیک غسل تعمید داده شد.
پدرش، «آلوئیس هیتلر» (تولد: ۱۸۳۷ - مرگ: ۱۹۰۳) یک کارمند متوسط گمرک بود. آلوئیس فرزند نامشروع ماریا آنا شیکلگروبر، در سال ۱۸۳۷ به دنیا آمد. وی نام خانوادگی «شیکلگروبر» را در سال ۱۸۷۶ به «هیتلر»، نام مسیحی مردی که پنج سال پس از تولد آلوئیس با مادرش ازدواج کرده بود، تغییر داد.
فرزند نامشروع بودن آلوئیس هیتلر، از اوایل دههی ۱۹۲۰ تا به امروز باعث ایجاد گمانهزنیهایی مبنی بر یهودی بودن پدربزرگ هیتلر بوده است. البته که هرگز شواهدی معتبر در حمایت از ایدهی یهودیتبار بودن هیتلر به دست نیامد. دو نفری که محتملترین افراد به عنوان پدربزرگ هیتلر به شمار میروند، یکی مردی است که با مادربزرگش ازدواج کرد و دیگری نیز برادر همان مرد است.
لینتز
خانوادهی هیتلر در سال ۱۸۹۸ به شهر «لینتز»، مرکز ایالت اوبراسترایش (اتریش علیا)، نقل مکان کردند. هیتلر به دنبال شغلی در حوزهی هنرهای تجسمی بود و با پدرش که میخواست او در خدمات دولتی هابسبورگ مشغول شود، بگومگوی سختی داشت. هیتلر پس از مرگ پدرش، سرانجام مادر خود «کلارا هیتلر» (که پیش از ازدواج با نام «پُلزل» شناخته میشد) را متقاعد کرد تا به او اجازه دهد تا رویای خود برای هنرمند شدن را دنبال کند.هنگامی که کلارا در پاییز ۱۹۰۷ به دلیل بیماری سرطان سینه در بستر مرگ بود، هیتلر در آزمون ورودی آکادمی هنرهای وین شرکت کرد اما باز هم نمرهی قبولی را کسب نکرد. اوایل سال ۱۹۰۸ و درست چند هفته پس از مرگ کلارا در دسامبر ۱۹۰۷، هیتلر ظاهرا به امید تلاش دوباره برای ورود به آکادمی هنر، به وین نقل مکان کرد.
وین
هیتلر در بازهی زمانی فوریه ۱۹۰۸ تا مه ۱۹۱۳ در وین زندگی میکرد. او در یک خانوادهی طبقهی متوسط بزرگ شده بود و ارتباطات نسبتا کمی با یهودیان داشت. هیتلر در منطقهای از ایالت هابسبورگ زندگی میکرد که بسیاری از ناسیونالیستهای آلمانی آنجا، به این خاطر که امپراتوریِ به نسبت تازهتاسیس آلمان، مناطق آلمانیزبان پادشاهی هابسبورگ را در بر نگرفته بود، ناامید و دلسرد بودند. با این حال، اما میراث سالهای وین به آن روشنی که هیتلر آن را در خودزندگینامهی سیاسیاش تصویر کرده است نمیباشد. هیتلر تنها یک سال بعد از ورود به وین و پس از آن که ارثیهی قابلتوجه والدینش را خرج کرد و همچنین اصرارهای فراوان نزدیکان و دوستان خانوادگی خود را برای وارد شدن به مشاغل دولتی نپذیرفت، خود را در شرایط مالی نامناسب یافت و مجبور به اقامت در سرپناههای مخصوص بیخانمانها گردید.
هیتلر در پایان سال ۱۹۰۹ و با تمام شدن پولهایش، دیگر طعم فقر واقعی را چشیده بود. با این حال در زمستان آن سال، آخرین هدیهای که از عمهاش دریافت کرد، کمک مختصری برایش شد؛ هیتلر به نقاشی تصاویری از شهر وین با تکنیک آبرنگ برای یک شریک تجاری روی آورد. درآمد حاصل از این نقاشیها، مخارج زندگی او را تا زمانیکه در سال ۱۹۱۳ عازم مونیخ شد، تامین کرد.
یهودستیزی عمومی در میان ملیگرایان طبقه متوسط آلمانی رایج بود و هیتلر نیز به احتمال فراوان، یهودستیزی را در این شرایط تجربه و البته ابراز کرده است. با این اوصاف اما او در وین، روابطی شخصی و تجاری با یهودیان داشت. هیتلر حتی گاهی اوقات برای امرار معاش خود به یهودیان وابسته بود. شاید همین امر دلیلی باشد که هیتلر احساسات واقعی خود را دربارهی یهودیان پنهان میکرد. تنها در پی جنگ جهانی اول بود که نشانی از اتخاذ ایدئولوژی «یهودستیزانه» توسط هیتلر را شاهد هستیم.
تاثیرات وین بر هیتلر
هیتلر به واقع تحت تاثیر دو جنبش سیاسی در وین قرار گرفته بود. نخست، ناسیونالیسم نژادپرستانهی آلمان بود که توسط «گئورگ فون شونرر»، سیاستمدار پان-آلمانی اتریش علیا، تبلیغ میشد. دومین تاثیر کلیدی نیز از سوی «کارل لوئگر»، شهردار وین در سالهای میان ۱۸۹۷ تا زمان مرگ او در سال ۱۹۱۰ بود.
هنگامی که هیتلر به وین رسید، لوئگر هنوز در قدرت بود. یهودستیزیهای لوئگر بیش از این که صرفا ایدئولوژیک باشد، عملی و سازمانی بود. با این حال، او کلیشههای یهودستیزی را تقویت و یهودیان را به عنوان دشمن طبقهی متوسط و طبقهی فقیر آلمان معرفی کرد. برخلاف «شونرر» که با ناسیونالیسمِ نخبهگرایانه انجمنهای دانشجویی راحتتر بود، لوئگر با تودههای ساکن در شهرهای بزرگ احساس راحتی بیشتری داشت و میدانست که چگونه اعتراضات آنان را به سمتوسوی منافع سیاسی خود سوق دهد. هیتلر بخش اعظم ایدئولوژی خود را از شونرر یاد گرفته بود، اما استراتژی و تاکتیکهای خود را از لوئگر آموخته بود.
مونیخ
هیتلر در ماه مه ۱۹۱۳ و به خاطر اجتناب از دستگیری و اعزام به خدمت وظیفه سربازی در هابسبورگ اتریش، به شهر مونیخ در آلمان سفر کرد. هزینهی این سفر نیز با آخرین قسط ارثیهی پدرش تامین شد. او در مونیخ نیز کماکان به زندگی بیهدف خود ادامه داد. هیتلر از لحاظ مالی همچنان متکی به نقاشیهای آبرنگ و طراحیهایش بود تا اینکه جنگ جهانی اول در گرفت و به او جهت و آرمانی داد که میتوانست خود را به کلی وقف آن کند.
سوالات تفکر انتقادی
در این دوران، چه گرایشها و نگرشهای سیاسی و اجتماعی، بر هیتلر تأثیر گذاشته بود؟
چه فشارها و انگیزههای شخصی ممکن است در آن زمان بر هیتلر تأثیر گذاشته باشند؟