تانیا مارکوس Tania Marcus

تانیا در اِسمورگونی، شهری لهستانی که یهودی‌ها نیمی از جمعیت آن را تشکیل می‌دادند، بزرگ شد. پدرش یک تاجری موفق بود که تجهیزات کشاورزی می فروخت و کتان برای صادرات می خرید. پدربزرگش که تاجر با نفوذی بود، بسیار سفر می کرد و کسی بود که اولین کامیون را به اسمورگونی آورد. خانواده‌ی مارکوس در فعالیت‌های فرهنگی یهودیان شهر فعال بودند، به تئاتر می رفتند و در خانه خود در مورد هنر جلسات بحث برپا می کردند.

۱۹۳۳-۳۹: در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹، نیروهای آلمان به لهستان حمله کردند و جنگ جهانی دوم آغاز شد. شانزده روز بعد، ارتش شوروی از شرق وارد اسمورگونی شد و آن را اشغال کرد. تانیا در حال ورود به کلاس پنجم بود. مقامات شوروی به سرعت شروع به اجرای سیاست‌های کمونیستی کرده و تجارت، دارایی و املاک افرادی که «سرمایه دار» به نظر می‌رسیدند را مصادره کردند. خانواده‌ی مارکوس تجارت‌ها و اکثر دارایی خود را از دست دادند. مدرسه‌ی تانیا به مدرسه‌ی شوروی مبدل شد و درس ها به زبان روسی ارائه می شد.

۱۹۴۰-۴۴: در یکشنبه ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، ارتش آلمان به شوروی حمله کرد و همان روز اسمورگونی را گرفت. خانواده‌ی مارکوس به سمت شرق به لبدف فرار کردند اما در آنجا دستگیر شدند. تانیا همراه با مادر و خواهر بزرگش به خانه برگشت. کمی بعد فهمیدند که گردان کشتار سیار اس اس به پدرش شلیک کرده است. برادر کوچکترش ناتان از لبدف برگردانده شد و چند هفته بعد خانواده مجبور شدند به گتوی اسمورگونی منتقل شوند. دو سال بعد، خانواده‌ی مارکوس به گتوی کوفنو منتقل شدند. در مارس ۱۹۴۴،سربازان اس اس بیش از ۱۰۰۰ کودک را شامل ناتان نه ساله با شلیک گلوله کشتند.

در ژانویه ۱۹۴۵ که بازداشتگاه اشتات‌هوف تخلیه شد، تانیا، مادرش و خواهر بزرگترش به اردوگاه مرگ فرستاده شدند. تانیا تیفوس گرفت و بیهوش شد. هنگامی که از کما درآمد، فهمید که توسط نیروهای شوروی آزاد شده‌اند. تانیا به عنوان معلم عبری در چندین اردوگاه افراد تبعیدی در آلمان تدریس کرد و در ۱۹۵۰ به ایالات متحده مهاجرت نمود.