خانوادهی لونت نیز مانند یهودیهای دیگر در گتوی ورشو محبوس شدند. در ۱۹۴۲، زمانی که آبراهام مخفی شده بود، آلمانیها در یک یورش، مادر و خواهرانش را دستگیر کردند. آنها کشته شدند. او به اردوگاه کار اجباری در همان نزدیکی فرستاده شد، اما فرار کرد و به پدرش در گتو پیوست. در ۱۹۴۳، آنها به مایدانک تبعید شدند و پدر آبراهام آنجا فوت کرد. بعداً آبراهام به اسکاژیسکو، بوخنوالد، اشلیبن، بیزینگن و داخائو فرستاده شد. نیروهای ایالات متحده، آبراهام را هنگامی که آلمانیها، زندانیها را از محل خارج میکردند، آزاد کردند.
ما به Umschlagplatz (محل تجمع تبعیدیها در کنار راهآهن) رفتیم. بیش از سه روز بدون آب و هیچ چیز دیگری آنجا نشستیم، برای سه روز. هوا گرم بود. در روز سوم به ما آب دادند و گفتند که آنجا را ترک خواهیم کرد. نمیدانستیم کجا میرویم. ما را سوار قطار کردند. من با پدرم و یک مرد دیگر و همسرش یا خواهرش بودم، خواهرش بود؟ و ما را به مایدانک بردند. مایدانک یک اردوگاه در نزدیکی لوبلین بود و پنج منطقه داشت. یعنی هر منطقه هشتصد تا نهصد نفر را در خود جای داده و یک اردوگاه بود. در مایدانک هیچ کاری برای انجام دادن نبود. تنها کاری که میتوانستی انجام دهی این بود که گاه تمام روز بنشینی. و گاهی تو را به سر کار میبردند و نیمی از آنها دیگر برنمی گشتند. آنها تو را مجبور میکردند تمام روز بنشینی و سنگهای بزرگ را به سنگهای کوچک بشکنی یا گودال بکنی، سوراخ بکنی و سپس گودالها را پر کنی. این کارمان بود. آنچه که شما به آن اردوگاه می گویید، آه در واقع نابودی بود، آنها واقعأ مردم را نابود میکردند. غذا خیلی کم بود. غذاخیلی کم بود.
We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of donor acknowledgement.