خانوادهی یهودی دوریان در ۱۹۴۰، همان سالی که آلمان هلند را اشغال کرد به آمستردام فرار کردند. پدرش پس از تبعید شدن به آشویتس، فوت کرد. پس از دستگیری مادر، دوریان و برادرش نزد غیریهودیها پنهان شدند. آن سه نفر از طریق وستبروک به برگن-بلزن تبعید و در آنجا به هم پیوستند. آنها به هنگام تخلیهی اردوگاه در سال ۱۹۴۵، هنگامی که دوریان ۹ ساله بود، آزاد شدند. مادرش با کمک دوریان از بیماری تیفوس بهبود یافت اما بعد به دلیل سرطان فوت کرد.
آنجا واگن هایی بود...واگن هایی باز مانند گاری، مانند پشت اسب و گاری، واگنهای باز که تمام راه بدون اسب کشیده میشدند. مردم آنها را میکشیدند. و در آنها جسد بود. و جسدها در تمام جهت ها افتاده بودند و روی هم تلانبار شده بودند و آنجا افراد بسیاری بودند که هر شب میمردند و به شمارش روزانه نمیرسیدند اما به عنوان یک نفر شمرده میشدند و پس از خروج بزرگسالان از اردوگاه...گروهی از مردم بودند که این واگن را به اطراف میکشیدند و این واگن به داخل اردوگاه میآمد و جسدها را میبرد. دو نفر بودند، یکی پاها را میگرفت و دیگری دست ها را و آنها را به بالای بقیهی اجساد میانداختند و این کار هر روز انجام می شد. من هنوز با آن صحنهها مشکل دارم.
We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of donor acknowledgement.