هانه هیرش لیبمَن از شرایط اردوگاه گورس می‌گوید

گورس اردوگاهی گل‌آلود بود. خاک رس داشت. وقتی باران می‌بارید تا زانو در گل فرو می‌رفتی. اولین نفر یا زنی که از دست دادیم در گل فرو رفت و خفه شد. او شب برای دست‌شویی رفته بود. افتاد و نتوانست خودش را نجات دهد و مرد. تجربه‌ی خیلی ترسناکی بود. این...من نمی‌گویم که گورس، آشویتس بود اما به آنجا جهنم کوچک می‌گفتند که قبل از جهنم بزرگ یعنی آشویتس بود. غذایمان خیلی کم بود. غذا در فرانسه کم بود، این یک واقعیت است. اه... فرانسوی‌ها احساس می‌کردند که می‌توانند پول غذای ما را بدزدند و از آن به بعد، غذای ما به جای کم، خیلی کم شد. افرادی در اردوگاه بودند که می‌دزدیدند...در موقعیتی بودند که از همین غذای کم نیز بدزدند. بنابراین زنده ماندن خیلی خیلی سخت بود.