پس از آغاز جنگ در سپتامبر ۱۹۳۹، آلمانیها یک گتو و یک شورای یهودی در ایزبکا برپا کردند. کار توماس در گاراژ او را در ابتدا از دستگیریها در گتو مصون داشت. در ۱۹۴۲ او تلاش کرد تا با مدارک جعلی به مجارستان فرار کند. او دستگیر شد اما موفق شد به ایزبکا برگردد. در آوریل ۱۹۴۳، او و خانوادهاش به کشتارگاه سوبیبور تبعید شدند. در قیامهای سوبیبور توماس فرار کرد. وی مخفی شد و به عنوان پیغام رسان برای نیروی مقاومت لهستان کار کرد.
آلمانیها آن زمان، شوراهای یهودی و به اصطلاح پلیس یهود را تأسیس کردند که از طریق این شورا، میتوانستند دستوراتشان را به اجرا بگذارند. بنابراین این شورا افراد را به اردوگاههای کار اجباری میفرستاد و پس از یک ماه یا بیشتر افراد جدید میفرستاد. قدیمی ها...اولیها باید آزاد میشدند. بنابراین به نوبت بود. اکنون همه بر اس...اساس قوانین، مجبور بودند یک ماه به کار اجباری بروند. اما اگر یک فرد ثروتمند در لیست بود، میتوانست به یک فرد فقیر پول بدهد تا داوطلبانه به جای او برای کار برود. با گذشت زمان، اوضاع بدتر و بدتر شد. ما در مورد کتک زدنها شنیدیم. در مورد شکنجه شنیدیم و مردم دیگر نمیخواستند بروند. در آن زمان اولین عملیات اتفاق افتاد. «عملیات» به معنای دستگیری بود. با دستگیری و فرستادن به اردوگاههای کار اجباری شروع شد. آنها صبحها میآمدند و به نمایندهی یهودی میگفتند که ۵۰۰ مرد یا ۲۰۰ مرد را تحویل دهد. اگر نماینده نمیتوانست از طریق پلیس خودش این کار را انجام دهد، آنها یکسره خانه به خانه میرفتند و میزدند و شلیک میکردند....آنها اوکراینیهایی بودند که با نازیها همکاری میکردند. آنها...مردم را در خیابان نگه میداشتند تا تعداد آنها به ۵۰۰ نفر برسد و سپس آنها را میبردند.
We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of donor acknowledgement.