باربارا مارتٌن Barbara Marton
تاریخ تولد: ۴ مهٔ ۱۹۲۰
بیلیو, رومانی
خانوادهی مارتن، یکی از ۳۵ خانوادهی یهودی بود که در شهر کوچک ترانسیلوانی شمالی در بیلیو زندگی می کردند. پدر باربارا یک مغازه خواربار فروشی داشت و مادرش در آن جا به پدر باربارا کمک می کرد. خانوادهی مارتن در خانهی خود که یک حیاط پر از گل داشت زندگی راحتی داشتند، و از ارتباط صمیمی مردم شهر لذت می بردند. باربارا در کودکی روزهای یکشنبه را در خانهی عالم یهودی بیلیو می گذراند و در آن جا زبان عبری را یاد گرفت.
۱۹۳۳-۳۹: وضعیت تجاری پدر از زمانی که مغازه دیگری در نزدیکی بیلیو افتتاح شد، دچار مشکل گشت. در سال ۱۹۳۷ وضعیت تجارت به حدی بد شد که ما مغازه و خانه را فروختیم و به شهر اورادئا نقل مکان کردیم. خانهی جدید ما ترکیبی از یک مغازه و محل زندگی بود. زندگی ما تقریبا به حالت معمولی خود بازگشت. من در کلاس خودم در دبیرستان دخترانهی اولتئا دومنا، یکی از دانش آموزان نمونه بودم و هدفم ادامه تحصیل در دانشگاه بود.
۱۹۴۰-۴۵: در سال ۱۹۴۰، مجارستانی ها وارد اورادئا شدند و محدودیت های ضد یهودی بسیاری را اعمال کردند، که از جملهی آنها می توان به ممنوعیت ورود یهودیان به دانشگاه اشاره کرد. من یک شغل کم درآمد به عنوان تکنسین آزمایشگاه پیدا کردم. پس از آن در اواخر مارس ۱۹۴۴، آلمان شهر اورادئا را اشغال کرد و من به همراه پدر و مادرم به آشویتس تبعید شدیم. روزی به خاطر ریختن سوپ، مجبور شدم از سحر تا ظهر با آجری روی سرم به عنوان مجازات روی زمین زانو بزنم. از دور صدای گروه موسیقی را می شنیدم که آهنگ "مریم بیوه" را می خواندند. در حالی که زانو زده بودم به آن آهنگ گوش می دادم، گریه می کردم.
باربارا توسط نیروهای صلیب سرخ سوئد در سال ۱۹۴۵ آزاد شد. وی به رومانی بازگشت و در آن جا به دانشگاه رفت و ازدواج کرد. در سال ۱۹۶۲ به اسراییل رفت و پس از آن در سال ۱۹۶۸ به امریکا مهاجرت کرد.