خایا گُرویتز Chaia Gurvitz

خایا در یک خانواده‌ی یهودی در خارج شهر کوفنو زندگی می کرد. کوفنو شهری با جمعیت بزرگی از یهودیان بود و مدرسه‌ی عبری آن خیلی مشهور بود. خایا با همسر و دخترش ینتا یک فروشگاه مواد غذایی را اداره می کردند. همسرش یک کفاش بازنشسته بود.

۱۹۳۳-۳۹: من منتظر دخترم فیگا، همسرش یوزف و نوه‌مان ابراهام هستم که برای شام بیایند. فیگا در آرایشگاه خود در طول هفته سخت کار می کند، خوشحالم که می توانم با تهیه غذای کامل روز یکشنبه، به آنها کمک کنم. یک کیک ویژه برای ابی درست کردم. امیدوارم بحث های‌ سیاسی، گرهمایی خانواده‌گیمان را خراب نکند. اخبار زیادی در مورد اتفاقاتی که پس از به قدرت رسیدن نازی‌ها برای یهودیان آلمان می‌افتاد، از رادیو پخش می‌شود.

۱۹۴۰-۴۴: آلمان شهر کوفنو را اشغال کرده‌ است. آنها تمامی یهودیان را مجبور کردند که علامت ستاره داوود را به لباس‌های خود بزنند و آن ها را به گتویی که دور آن حصار کشیده بود، بردند. هر روز نیروهای محافظ، تعدادی را با خود می بردند، هیچ یک از آنها تا به حال برنگشته است. امروز صبح-یک روز سرد پاییزی-همه افراد حاضر در گتو باید برای بازرسی به پلازای دموکراسی خود را معرفی کنند. ما یا باید قبول کنیم و یا ریسک کشته شدن را بپذیریم. ما را کجا خواهند برد؟ چه بر سر ما خواهد آمد؟ من، ینتا، فیگا، یوزف و ابی پیاده به سمت پلازا در حالی که زمین را لایه‌ای از برف پوشانده بود، قدم زدیم.

در اکتبر سال ۱۹۴۱، خایا همراه با ۱۰،۰۰۰ یهودی دیگر به قلعه‌ی نهم خارج از کوفنو برده شدند. سربازان لیتوانیایی تحت کنترل نازی ها آن ها را در آن مکان کشتند.