آرانکا اکشداین موهراد Aranka Ecksdein Muhlrad

آرانکا جوانترین فرزند در میان ۱۰ فرزند یک خانواده یهودی بود. آنها در ارتفاعات اسلوواکی زندگی می کردند. زمانی که او برای مراسم عروسی خواهرش به شهر بوداپست رفته بود با ینو موهراد Jeno Muhlrad که یک داروساز بود، آشنا شد. آنها ازدواج کردند و به منزل پدر و خواهران ینو در شهر اوپست Ujpest در اطراف بوداپست نقل مکان کردند. آرانکا دو فرزند داشت، اِوا که در سال ۱۹۲۴ به دنیا آمد و آندراس که شش سال بعد از اوا متولد شد.

۱۹۳۳-۳۹: همسر من داروخانه خود را در مرکز شهر اوپست اجاره داد و بالاخره پس از مدت ها ما توانستیم به آپارتمان خودمان نقل مکان کنیم. آپارتمان ما مدرن و دارای آب لوله کشی و سیستم گرمایش مرکزی بود. در طول روز من به ینو در داروخانه کمک می کردم و بعدازظهرها هم به درس خواندن اوا و آندراس گوش می دادم. من نگران اوا بودم که نتواند وارد دانشگاه شود، چون هر سال فقط تعداد محدودی از داوطلبان یهودی وارد دانشگاه می شدند. او خیلی درس می خواند.

۱۹۴۰-۴۴: ما پس از سه روز وحشتناک در کامیون های حمل دام به اردوگاه آشویتس رسیدیم. سه ماه و نیم پس از تهاجم آلمان به مجارستان به آنجا تبعید شدیم. من و اوا را بلافاصله از ینو و آندراس جدا کردند. سربازان به ما دستور دادند که تمام لباس های خود را درآورده و دوش بگیریم. پس از آن موهای ما را کوتاه کردند. زمانی که یک نفر موهای پرپشت قرمز و فرفری دختر عزیزم را کوتاه می کرد، نتوانستم جلوی گریه خود را بگیرم: اوا! موهای زیبای تو!

آرانکا یکی از ۴۳۵۰۰۰ مجارستانی بود که در اوایل تابستان سال ۱۹۴۴ به آشویتس منتقل شد. او سپس به اردوگاهی در برگن-بلزن Bergen-Belsen منتقل شد و در همان محل جان سپرد.