هولوکاست چه بود؟ 

هولوکاست  آزار و شکنجه و کشتار شش میلیون یهودی اروپایی توسط رژیم آلمان نازی و متحدین و همدستانش بود که به‌طور نظام‌مند و با حمایت دولت انجام می‌شد.1  موزه‌ یادبود هولوکاست در ایالات متحده، تاریخ هولوکاست را سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ تعریف می‌کند. موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده، زمان وقوع هولوکاست را بین سال‌های ۱۹۳۳-۱۹۴۵ تعیین کرده است. با به قدرت رسیدن آدولف هیتلر و حزب نازی در آلمان در ژانویه ۱۹۳۳، دوران هولوکاست آغاز شد. هولوکاست در ماه مه ۱۹۴۵، زمانی که نیروهای متفقین، آلمان نازی را در جنگ جهانی دوم شکست دادند پایان یافت. هولوکاست همچنین گاهی با عنوان ”شوآ“، کلمه عبری به معنای “فاجعه“ نیز شناخته می‌شود.

اعضای گارد ضربت با علامت های تحریم، ورودی یک فروشگاه متعلق به یهودیان را مسدود می کنند.

هنگامی که نازی‌ها در آلمان به قدرت رسیدند، کشتار جمعی را بلافاصله شروع نکردند. با این حال، آنها فوراً از دولت برای هدف قرار دادن و حذف یهودیان از جامعه‌ی آلمان استفاده کردند.رژیم آلمان نازی، میان دیگر اقدامات یهودستیزانه، قوانین تبعیض‌آمیز و خشونت‌های سازماندهی‌شده‌ای را علیه یهودیان آلمان وضع کرد.  آزار و شکنجه یهودیان توسط نازی‌ها بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ به‌طور فزاینده‌ای شدت گرفت. این افراط‌گرایی در قالب طرحی که رهبران نازی به آن ”راه‌حل نهایی برای مسئله یهود“ می‌خواندند به اوج خود رسید. ”راه‌حل نهایی“ کشتار جمعی سازمان‌یافته و نظام‌مند یهودیان اروپایی بود. رژیم آلمان نازی این نسل‌کشی را بین سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ اجرایی کرد.

چرا نازی‌ها یهودیان را مورد هدف قرار دادند؟

نازی‌ها از آنجا که به شدت یهودستیز بودند، یهودیان را هدف قرار دادند. بدین معنا که نسبت به یهودیان متعصب و از آنها متنفر بودند. در واقع یهودستیزی، اصل اساسی ایدئولوژی و شالوده جهان‌بینی آنها را تشکیل می‌داد. 

نازی‌ها به دروغ یهودیان را مسببین مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آلمان می‌دانستند به ویژه آنها را مسئول شکست آلمان در جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴) می‌دانستند. برخی از آلمانی‌ها این ادعاهای نازی‌ها را می‌پذیرفتند. خشم از شکست در جنگ و بحران‌های اقتصادی و سیاسی پس از آن، به افزایش یهودستیزی در جامعه‌ی آلمان دامن زد. بی‌ثباتی آلمان تحت جمهوری وایمار (۱۹۱۸-۱۹۳۳)، ترس از کمونیسم، و شوک‌های اقتصادی ناشی از ”رکود بزرگ“ نیز باعث شد بسیاری از آلمانی‌ها از ایده‌های نازی‌ها، از جمله یهودستیزی، استقبال کنند.

با این حال، نازی‌ها ابداع‌کننده یهودستیزی نبودند. یهودستیزی، تعصبی قدیمی و شایع است که در طول تاریخ، اشکال مختلفی به خود گرفته است. در اروپا، قدمت این دیدگاه به دوران باستان باز می‌گردد. در قرون وسطی (۱۴۰۰-۵۰۰)، تعصب علیه یهودیان اساساً مبتنی بر عقاید و افکار اولیه مسیحیت بود، به‌ویژه این افسانه که یهودیان مسئول مرگ حضرت عیسی هستند. سوء‌ظن و تبعیضی که ریشه در تعصبات مذهبی داشت در اوایل دوران اروپای مدرن (۱۸۰۰-۱۴۰۰) نیز ادامه یافت. در آن دوران، رهبران بسیاری از نقاط اروپای مسیحی، یهودیان را از بیشتر جنبه‌های زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محروم کردند. این محرومیت به کلیشه‌هایی در مورد یهودیان به‌عنوان افراد بیگانه دامن زد. با سکولارتر شدن اروپا، بسیاری از اماکن، بیشتر محدودیت‌های قانونی را در مورد یهودیان برداشتند. اما این به معنای پایان یهودستیزی نبود. علاوه بر یهودستیزی مذهبی، انواع دیگر یهودستیزی در قرن ۱۸ و ۱۹ در اروپا رایج شد. این اشکال جدید، شامل یهودستیزی اقتصادی، ملی‌گرایانه و نژادی بود. در قرن نوزدهم، یهودستیزان به دروغ ادعا کردند که یهودیان مسئول بسیاری از آسیب‌های اجتماعی و سیاسی در جامعه مدرن و صنعتی هستند. نظریه‌های نژادی، علم اصلاح نژاد، و داروینیسم اجتماعی بدون هیچ پایه‌ای، این نفرت‌ها را توجیه می‌کردند. تعصب نازی‌ها علیه یهودیان از همه این عناصر، به ویژه یهودی ستیزی نژادی نشأت می‌گرفت. یهودستیزی نژادی، تفکری است که بر اساس آن یهودیان، نژادی بیگانه و پست به شمار می‌روند. 

نمودار با عنوان:

حزب نازی شکل کینه‌جویانه خاصی از یهودستیزی نژادی را ترویج کرد. یهودستیزی نژادی، پایه و اساس جهان‌بینی نژادمحور این حزب بود. نازی‌ها معتقد بودند که جهان به نژادهایی متمایز تقسیم شده و برخی از این نژادها بر دیگران برتری دارند. آنها آلمانی‌ها را اعضای نژاد به‌اصطلاح برتر ”آریایی“ می‌دانستند. نازی‌ها ادعا می‌کردند که ”آریایی‌ها“  با نژادهای دیگر و پست‌تر، درگیر مبارزه برای ادامه‌ی بقا هستند. همچنین نازی‌ها معتقد بودند که نژاد یهودی از دیگر نژادها پست‌تر و خطرناک‌تر است. به گفته نازی‌ها، یهودیان تهدیدی بودند که باید از جامعه آلمان حذف می‌شدند. نازی‌ها اصرار داشتند که اگر ”نژاد یهودی“ از جامعه حذف نشود، مردم آلمان را برای همیشه فاسد و نابود می‌کند. تعریف نژادی نازی‌ها از یهودیان حتی بسیاری از کسانی که خود را مسیحی می‌دانستند و یا از سنت‌های یهودیت پیروی نمی‌کردند را  نیز در بر می‌گرفت. 

 هولوکاست کجا اتفاق افتاد؟

آلمان نازی، آغازگر هولوکاست  بود که سراسر اروپای تحت کنترل آلمان و متحدین را در برگرفت. این رویداد تقریباً کل جمعیت یهودی اروپا را که در سال ۱۹۳۳ تعداد آنها به نه میلیون نفر می‌رسید، تحت تأثیر قرار داد. 

هولوکاست پس از منصوب شدن آدولف هیتلر به صدراعظمی در ژانویه ۱۹۳۳ آغاز شد. رژیم آلمان نازی (که خود را رایش سوم می‌نامید) تقریباً بلافاصله یهودیان را از زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آلمان محروم کرد. در طول دهه‌ی ۱۹۳۰، این رژیم به صورت فزاینده‌ای یهودیان را برای مهاجرت تحت فشار قرار داد. 

اما آزار و شکنجه یهودیان توسط نازی‌ها فراتر از آلمان گسترش یافت. در طول دهه‌ی ۱۹۳۰، آلمان نازی سیاست خارجی تهاجمی را پیش گرفت. این سیاست، در جنگ جهانی دوم که در سال ۱۹۳۹ در اروپا آغاز شده بود به اوج خود رسید. گسترش قلمرو پیش از جنگ و در زمان جنگ، نهایتاً موجب شد میلیون‌ها یهودی دیگر تحت کنترل آلمان قرار گیرند. 

گسترش قلمرو آلمان نازی در سال‌های ۱۹۳۹-۱۹۳۸ آغاز شد. در این مدت، آلمان کشورهای همسایه یعنی اتریش و سودتنلند را ضمیمه خود کرد و سرزمین چک را به اشغال خود در آورد. در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹، آلمان نازی با حمله به لهستان جنگ جهانی دوم (‎۱۹۳۹-۱۹۴۵) را آغاز کرد. در طی دو سال بعد، آلمان به بسیاری از بخش‌های اروپا از جمله بخش‌های غربی اتحاد جماهیر شوروی حمله و آن را اشغال کرد. آلمان نازی با ایجاد اتحاد با دولت‌های ایتالیا، مجارستان، رومانی و بلغارستان، سلطه خود را بیشتر گسترش داد. این رژیم همچنین دولت‌هایی دست‌نشانده در اسلواکی و کرواسی ایجاد کرد. این کشورها با هم اعضای اروپایی نیروهای محور را تشکیل می‌دادند، که ژاپن را نیز شامل می‌شد. 

تا سال ۱۹۴۲، آلمان نازی بیشتر اروپا و بخش‌هایی از شمال آفریقا را در نتیجه ضمیمه کردن، تهاجم، اشغال و ایجاد اتحاد تحت، کنترل خود گرفت. سلطه نازی‌ها ،سیاست‌های خشن و در نهایت کشتار جمعی را برای غیرنظامیان یهودی در سراسر اروپا به همراه داشت. 

نازی‌ها، متحدین و همدستانشان شش میلیون یهودی را به قتل رساندند.

کشورگشایی های آلمان در اروپا، 1942-1939

آلمان نازی، متحدین و همدستانشان چگونه یهودیان را مورد آزار و اذیت قرار دادند؟ 

بین سال‌های ۱۹۳۳ و ۱۹۴۵، آلمان نازی، متحدین و همدستانشان طیف گسترده‌ای از سیاست‌ها و اقدامات ضد یهودی را به اجرا گذاشتند. این سیاست‌ها، در نقاط مختلف، متفاوت بودند بنابراین، همه یهودیان، هولوکاست را به یک شکل یکسان تجربه نکردند. اما در همه موارد، میلیون‌ها نفر فقط به‌دلیل اینکه یهودی بودند مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. 

آزار و شکنجه یهودیان در سرتاسر سرزمین‌های تحت سلطه و همسو با آلمان، اشکال مختلفی داشت:

  • تبعیض قانونی در قالب قوانین یهودستیزانه. این تبعیض‌ها قوانین نژادی نورنبرگ و قوانین تبعیض‌آمیز بی‌شمار دیگری را دربرمی‌گرفت.
  • روش‌های مختلف شناسایی و محرومیت عمومی در جامعه.
    این روش‌ها، شامل تبلیغات یهودستیزانه، تحریم مشاغل متعلق به یهودیان، تحقیر عمومی، و نشانه‌گذاری اجباری (مانند نشان ستاره یهودی که به‌صورت بازوبند یا علامت دیگر روی لباس بسته می‌شد) بود. 
  • خشونت سازمان‌یافته. برجسته‌ترین نمونه این خشونت‌ها، شب شیشه‌های شکسته است. همچنین رویدادهای جداگانه و پوگروم‌ها دیگری (شورش‌های خشونت‌آمیز) نیز وجود داشت.
  • جابجایی فیزیکی. عاملان این جنایت‌ها از مهاجرت اجباری، اسکان مجدد، اخراج، تبعید، انتقال، و ایجاد محله‌های یهودی‌نشین برای جابجایی فیزیکی افراد و جوامع یهودی استفاده کردند.
  • توقیف. عاملان این جنایت، یهودیان را در محله‌های یهودی‌نشین پرجمعیت و اردوگاه‌های کار اجباری زندانی می‌کردند که بسیاری از آنها بر اثر گرسنگی، بیماری و سایر شرایط غیرانسانی در آن اماکن جان باختند.
  • دزدی و غارت گسترده. مصادره اموال، وسایل شخصی و اشیاء قیمتی یهودیان بخشی مهم از هولوکاست بود. 
  • کار اجباری. یهودیان مجبور به انجام کار اجباری در خدمت فعالیت‌های جنگی متحدین یا برای تقویت سازمان‌ها، ارتش، و/یا کسب‌وکارهای خصوصی نازی‌ها بودند. 

بسیاری از یهودیان در نتیجه این سیاست‌ها جان خود را از دست دادند. پیش از سال ۱۹۴۱، سیاست نازی‌ها، کشتار جمعی نظام‌مند همه یهودیان نبود. اما از آغاز سال ۱۹۴۱، رهبران نازی تصمیم گرفتند که کشتار جمعی یهودیان اروپا را عملی کنند. آنها این طرح را به‌عنوان ”راه‌حل نهایی برای مسئله یهود“ مطرح کردند.

 ”راه‌حل نهایی برای مسئله یهود“ چه بود؟

راه‌حل نهایی برای مسئله یهود“ (”Endlösung der Judenfrage“) قتل‌عام عمدی و نظام‌مند یهودیان اروپایی بود. این آخرین مرحله هولوکاست بود و از سال ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ به اجرا درآمد. اگرچه بسیاری از یهودیان قبل از شروع ”راه‌حل نهایی“ کشته شده بودند، اما اکثر قربانیان یهودی در این دوره به قتل رسیدند.

دختران جوان در حیاطی در شهر اِیشیشکس در مقابل دوربین

آلمان نازی به‌عنوان بخشی از ”راه‌حل نهایی“ مرتکب قتل‌عام در مقیاسی بی‌سابقه شد. دو روش اصلی برای کشتار وجود داشت. یک روش تیرباران‌های گسترده بود. یگان‌های آلمانی، تیرباران گروهی را در حومه روستاها، شهرک‌ها و شهرهای سراسر اروپای شرقی انجام دادند. روش دیگر خفگی با گاز سمی بود. عملیات مسمومیت با گاز در اردوگاه‌های مرگ و با کامیون‌های گاز سیار انجام می‌شد. 

تیرباران گروهی

رژیم آلمان نازی، تیرباران گروهی به غیرنظامیان را در مقیاسی که قبلاً هرگز دیده نشده بود انجام داد. پس از حمله آلمان به اتحاد جماهیر شوروی در ژوئن ۱۹۴۱، یگان‌های آلمانی شروع به تیرباران‌های گروهی به یهودیان محلی کردند. این یگان‌ها ابتدا مردان یهودی در محدوده سنی خدمت سربازی را هدف قرار می‌دادند. اما در اوت ۱۹۴۱، آنها قتل‌عام تمامی جوامع یهودی را آغاز کردند. این کشتار جمعی اغلب در روز روشن و در مقابل دید همگان و کنار گوش مردم محلی انجام می‌شد. 

عملیات تیرباران گروهی، در بیش از ۱۵۰۰ شهر، شهرک و روستا در سراسر اروپای شرقی انجام شد. یگان‌های آلمانی که وظیفه کشتار جامعه‌ی یهودی محلی را بر عهده داشتند، در سرتاسر منطقه پیش می‌رفتند و قتل‌عام وحشتناکی را به راه انداخته بودند. معمولاً این یگان‌ها وارد شهر کوچکی می‌شدند و غیرنظامیان یهودی را جمع می‌کردند. سپس ساکنان یهودی را به حومه شهر می‌بردند. آنها را مجبور می‌کردند گوری دسته‌جمعی حفر کنند یا آنها را به گورهای دسته‌جمعی که از قبل آماده شده بود می‌بردند. سرانجام، نیروهای آلمانی و/یا یگان‌های کمکی محلی همه مردان، زنان و کودکان را با شلیک به داخل این گودال‌ها می‌انداختند. گاهی اوقات، این کشتارهای جمعی با استفاده از کامیون‌های گاز سیار انجام می‌گرفت که به طور خاص، برای این کار طراحی شده بودند. عاملان این جنایت، از این کامیون‌ها برای خفه کردن قربانیان با گاز مونوکسید کربن خارج‌شده از اگزوز استفاده می‌کردند.

آلمانی‌ها، تیرباران‌های گروهی را در اردوگاه‌های مرگ در شرق اروپای اشغالی نیز اجرا کردند. معمولاً این اردوگاه‌ها در نزدیکی شهرهای بزرگ قرار داشتند. این اردوگاه‌ها شامل دژ نهم در کوونو (کاوناس)، جنگل‌های رومبولا و بیکرنیکی در ریگا و مالی تروستنتس در نزدیکی مینسک قرار داشتند. در این اردوگاه‌های مرگ، آلمانی‌ها و همدستان محلی‌شان، ده‌ها هزار یهودی را از محله‌های یهودی‌نشین کوونو، ریگا و مینسک به قتل رساندند. آنها همچنین ده‌ها هزار یهودی آلمانی، اتریشی و اهل چک را در این کشتار‌گاه‌ها تیرباران کردند. در مالی تروستنتس، هزاران قربانی نیز در کامیون‌های گاز کشته شدند.

یگان‌های آلمانی که تیرباران‌های گروهی را در شرق اروپا انجام دادند شامل آینزاتس‌گروپن (نیروهای ویژه اس‌اس و پلیس)، گردان‌های ”پلیس نظم“، و یگان‌های Waffen-SS (وافن-اس‌اس) بودند. ارتش آلمان (ورماخت) پشتیبانی لجستیکی و نیروی انسانی را فراهم می‌کرد. برخی از یگان‌های ورماخت نیز دست به قتل‌عام زدند. در بسیاری از نقاط، یگان‌های کمکی محلی که با اس‌اس و پلیس همکاری می‌کردند در تیرباران‌های گروهی شرکت داشتند. این یگان‌های کمکی، از افراد محلی غیرنظامی، نظامی و افسران پلیس تشکیل شده بودند.

حدود دو میلیون یهودی در تیرباران‌های گروهی یا کامیون‌های گاز در مناطقی که از نیروهای شوروی تصرف شده بودند به قتل رسیدند. 

اردوگاه‌های مرگ

پرتره‌ی دیوید سماشول

در اواخر سال ۱۹۴۱، رژیم نازی شروع به ساخت مراکزی ثابت با طراحی ویژه برای کشتار در لهستان تحت اشغال آلمان نمود. در زبان انگلیسی، مراکز کشتار را ”اردوگاه‌های نابودی“ یا ”اردوگاه‌های مرگ“ می‌نامند. آلمان نازی پنج اردوگاه مرگ را راه‌اندازی کرد: خلمنو، بلزک، سوبیبور، تربلینکا، آشویتس-بیرکناو. آنها این کشتارگاه‌‌ها را تنها با هدف کشتار  یهودیان در مقیاس بزرگ با حداقل تلاش و حد‌اکثر کارایی ساختند. ابزار اصلی قتل در اردوگاه‌های مرگ، گاز سمی آزاد‌شده در اتاق‌های گاز یا کامیون‌های گاز بدون درز بود. 

مقامات آلمانی با کمک متحدین و همدستان خود، یهودیان را از سرتاسر اروپا به این اردوگاه‌های مرگ منتقل کردند. آنها با نامیدن این اقدام تحت عنوان ”اقدامات اسکان مجدد“ یا ”انتقال برای تخلیه“، نیت خود را از حمل‌ونقل یهودیان به مراکز کشتار پنهان کردند. در زبان انگلیسی، اغلب به این جابجایی‌ها ”تبعید“ می‌گویند. بیشتر این تبعیدها با قطار انجام می‌شد. مقامات آلمانی برای انتقال یهودیان به اردوگاه‌ها با حداکثر کارآیی، از سیستم راه آهن گسترده اروپا و همچنین سایر وسایل حمل‌ونقل استفاده کردند. در بسیاری از موارد واگن‌های، واگن مخصوص حمل گله حیوانات یا واگن باری بودند؛ در سایر موارد، از واگن‌های مسافربری هم استفاده می‌شد. 

شرایط حمل‌ونقل برای تبعید وحشتناک بود. مقامات محلی آلمان و همدستانشان، یهودیان را در هر سنی مجبور می‌کردند که سوار واگن‌های  پرازدحام شوند. آنها گاه مجبور بودند چند روز تا رسیدن قطار به مقصد سرپا بایستند. عاملان این جنایات آنها را از غذا، آب، حمام، گرما و مراقبت‌های پزشکی محروم می‌کردند. یهودیان غالباً در طول مسیر بر اثر شرایط غیرانسانی موجود، جان خود را از دست می‌دادند.

اکثر یهودیانی که به اردوگاه‌های مرگ تبعید شده بودند، تقریباً بلافاصله پس از ورودشان با گاز خفه می‌شدند. برخی از یهودیان که مقامات آلمانی معتقد بودند سالم و قوی هستند، برای کار اجباری انتخاب می‌شدند. 

 لئو اشنایدرمن ورودشان به آشوویتس و جدا شدن از خانواده‌اش را اینگونه تعریف می‌کند: «مادرم به سمتم دوید و شانه‌هایم را گرفت و گفت: عزیزکم، من دیگه تو را نخواهم دید. از برادرت مرقبت کن.»

در هر پنج اردوگاه مرگ، مقامات آلمانی برخی از زندانیان یهودی را مجبور می‌کردند تا در روند کشتار به آنها کمک کنند. از دیگر وظایف زندانیان این بود که باید وسایل قربانیان را مرتب می‌کردند و اجساد قربانیان را از اتاق‌های گاز خارج می‌کردند. یگان‌های ویژه‌ای، میلیون‌ها جسد را از طریق دفن دسته‌جمعی در گودال‌های آتش، یا سوزاندن در کوره‌های بزرگ که برای اینکار طراحی شده بودن، دفن کردند.

تقریباً ۲.۷ میلیون مرد، زن و کودک یهودی در پنج اردوگاه مرگ به قتل رسیدند.

 محله‌های یهودی‌نشین چه بودند و چرا مقامات آلمانی در طول هولوکاست آنها را ایجاد کردند؟ 

محله‌های یهودی‌نشین، مناطقی از شهرک‌ها یا شهرهای بزرگتر بودند که اشغالگران آلمانی یهودیان را مجبور می‌کردند در شرایط پرازدحام و غیربهداشتی در آنجا زندگی کنند. مقامات آلمانی اغلب این مناطق را با ساختن دیوارها یا موانع دیگر محصور می‌کردند و نگهبانان مانع از خروج بدون مجوز یهودیان می‌شدند. برخی از محله‌های یهودی‌نشین، تا سالیان سال وجود داشتند، اما برخی دیگر فقط به مدت چند ماه، چند هفته یا حتی چند روز به منظور محل نگهداری قبل از تبعید یا قتل‌عام دایر می‌شدند. 

مقامات آلمانی برای اولین بار در سال‌های۱۹۴۰-۱۹۳۹ محله‌های یهودی‌نشین را در لهستان تحت اشغال آلمان ایجاد کردند. دو مورد از بزرگترین محله‌های یهودی‌نشین، در شهرهای اشغالی لهستان یعنی ورشو و لودز (ووچ) قرار داشتند. مقامات آلمانی، از ژوئن ۱۹۴۱ ، پس از حمله آلمان به اتحاد جماهیر شوروی، ساخت محله‌های یهودی‌نشین در سرزمین‌های تازه تسخیرشده در شرق اروپا را هم شروع کردند. مقامات آلمانی، متحدین و همدستان آنها در سایر نقاط اروپا نیز محله‌های یهودی‌نشین را دایر کردند. شایان ذکر است که مقامات آلمانی و مجارستانی در سال ۱۹۴۴ محله‌های یهودی‌نشین موقتی را برای جمع کردن یهودیان در یک جا و کنترل آنها قبل از تبعیدشان از مجارستان برپا کردند.

هدف از ساخت محله‌های یهودی‌نشین

مقامات آلمانی نخست، محله‌های یهودی‌نشین را برای جداسازی و کنترل جمعیت بزرگ یهودیان محلی در شرق اروپای اشغالی تأسیس کردند. در ابتدا، تمرکز آنها بر ساکنان یهودی یک شهر و مناطق یا نواحی اطراف آن بود اما از  آغاز سال ۱۹۴۱  آنها یهودیان را از سایر نقاط اروپا (از جمله آلمان) نیز به برخی از این محله‌های یهودی‌نشین تبعید کردند. 

کار اجباری، به ویژگی اصلی زندگی در بسیاری از محله‌های یهودی‌نشین تبدیل شد. در کل قرار بود که کار اجباری به پرداخت هزینه‌های اداره‌ی محله‌های یهودی‌نشین و همچنین حمایت از فعالیت‌های جنگی آلمان کمک کند. گاه کارخانه‌ها و کارگاه‌هایی در نزدیکی آنها ایجاد می‌شد تا از یهودیان زندانی برای کار اجباری بیگاری بکشند. این کارها اغلب یدی و طاقت‌فرسا بود. 

زندگی در محله‌های یهودی‌نشین

زندگی روزمره در محله یهودی نشین ورشو

زندگی در محله‌های یهودی‌نشین اسفبار و خطرناک بود. غذای کمی وجود داشت و سرویس بهداشتی یا مراقبت‌های پزشکی محدود بود. صدها هزار نفر از گرسنگی، شیوع بیماری، قرار گرفتن در معرض سرما و گرمای شدید، و همچنین خستگی ناشی از کار اجباری جان باختند. آلمانی‌ها همچنین یهودیان زندانی را با ضرب و شتم وحشیانه، شکنجه، تیرباران خودسرانه و سایر اشکال خشونت مستبدانه به قتل می‌رساندند. 

یهودیان در محله‌های یهودی‌نشین به دنبال حفظ حس شرافت و زندگی در یک جامعه بودند. مدارس، کتابخانه‌ها، خدمات رفاهی عمومی و مؤسسات مذهبی تا حدودی میان ساکنان ارتباط ایجاد می‌کردند. تلاش برای مستندسازی زندگی در محله‌های یهودی‌نشین، مانند آرشیو اونگ شبات (لذت شبات) و عکاسی مخفیانه، نمونه‌های قدرتمندی از مقاومت معنوی آنها هستند. بسیاری از محله‌های یهودی‌نشین نیز جنبش‌هایی زیرزمینی داشتند که مقاومت مسلحانه انجام می‌دادند. مشهورترین آنها قیام محله یهودی‌نشین ورشو در سال ۱۹۴۳ است. 

منحل کردن محله‌های یهودی‌نشین

در آغاز سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۲، آلمانی‌ها، متحدین و همدستانشان ساکنان محله یهودی‌نشین را به‌طور دسته‌جمعی به قتل رساندند و ساختارهای اداری محله‌های یهودی‌نشین را منحل کردند. آنها این فرآیند را ”انحلال“ نامیدند. این بخشی از ”راه‌حل نهایی برای مسئله یهود“ بود. اکثر یهودیان ساکن در محله‌های یهودی‌نشین، یا در تیرباران‌های جمعی در نزدیکی اردوگاه‌های مرگ و یا پس از تبعید شدن به این مراکز کشته شدند. اردوگاه‌های مرگ، عمداً در نزدیکی محله‌های یهودی‌نشین بزرگ لهستان تحت اشغال آلمان و یا در مسیرهایی که دسترسی به راه آهن آسان بود،  قرار داشتند.

 چه کسی مسئول اجرای هولوکاست و ”راه‌حل نهایی“ بود؟

افراد بسیاری مسئول اجرای هولوکاست و ”راه‌حل نهایی“ بودند. 

در بالاترین سطح، آدولف هیتلر ایده نسل‌کشی یهودیان اروپا را ترویج داد، فرمان اجرای آن را صادر کرد، و سپس آن را تأیید و حمایت کرد. هرچند هیتلر به تنهایی دست به این کار نزد. او همچنین برنامه دقیقی برای اجرای ”راه‌حل نهایی“ ارائه نکرد. دیگر رهبران نازی کسانی بودند که مستقیماً هماهنگی، برنامه‌ریزی و اجرای این قتل‌عام را بر عهده داشتند. هرمان گورینگ، هاینریش هیملر، راینهارد هایدریش و آدولف آیشمان از جمله این افراد بودند. 

با این حال، میلیون‌ها آلمانی و دیگر اروپایی‌ها در هولوکاست مشارکت داشتند. بدون دخالت آنها، نسل‌کشی یهودیان در اروپا امکان‌پذیر نبود. رهبران نازی به نهادها و سازمان‌های آلمانی، قدرت‌های محور، حکومت‌های اداری و نهادهای محلی، و دیگر افراد متکی بودند. 

مؤسسات، سازمان‌ها و افراد آلمانی

آدولف هیتلر در حال سخنرانی در یکی از تجمعات اس آ

رهبران نازی برای اجرای هولوکاست، به مؤسسات و سازمان‌های آلمانی متکی بودند. اعضای سازمان‌های نازی، اقدامات یهودستیزانه‌ی بسیاری را قبل از جنگ جهانی دوم و در طول جنگ آغاز و اجرا کردند. این سازمان‌ها شامل حزب نازی، SA (اس آ) (گارد حمله یا پیراهن قهوه‌ای‌ها)، و SS (اس‌اس) (شوتس شتافل، گردان حفاظت) بودند. هنگامی که جنگ شروع شد، اس‌اس و نیروهای وابسته به پلیس آن به ویژه مرگبار شدند. اعضای زیشرهایتس‌دینست SD (اس‌دی)، گشتاپو، ”پلیس جنایی“ (کریپو) و ”پلیس نظم“ به ویژه نقش‌های فعال و مرگباری در کشتار جمعی یهودیان اروپا داشتند. دیگر نهادهای آلمانی که در اجرای ”راه‌حل نهایی“ نقش داشتند شامل ارتش آلمان، راه‌آهن ملی آلمان، نظام‌های مراقبت‌های بهداشتی، خدمات اجتماعی آلمان و نظام‌های عدالت کیفری، و شرکت‌های آلمانی، شرکت‌های بیمه و بانک‌ها بودند. 

تعداد بی‌شماری از سربازان آلمانی، پلیس، کارمندان دولت، وکلا، قضات، تجار، مهندسین، و پزشکان و پرستاران به‌عنوان عضوی از این نهادها تصمیم به اجرای سیاست‌های رژیم گرفتند. مردم عادی آلمان نیز به طرق مختلف در هولوکاست مشارکت داشتند. برخی از آلمانی‌ها هنگامی که یهودیان مورد ضرب و شتم یا تحقیر قرار می‌گرفتند، تشویق می‌کردند و فریاد شادی سر می‌دادند. برخی دیگر یهودیان را به‌دلیل نافرمانی از قوانین و مقررات نژادپرستانه محکوم می‌کردند. بسیاری از آلمانی‌ها اموال و دارایی‌های همسایگان یهودی خود را خریدند، گرفتند یا به غارت بردند. از جمله انگیزه‌های مشارکت آلمانی‌ها در هولوکاست، هواخواهی، شغل‌گرایی، ترس، طمع، منفعت شخصی، یهودستیزی و آرمان‌های سیاسی بود. 

دولت‌ها و مؤسسات غیر آلمانی

آلمان نازی به تنهایی مرتکب هولوکاست نشد. این کشور متکی به کمک متحدین و همدستان خود بود. در این متن، ”متحدین“ به کشورهای محور اطلاق می‌شود که به‌طور رسمی با آلمان نازی متحد بودند. ”همدستان“ به رژیم‌ها و سازمان‌هایی اطلاق می‌شود که به‌طور رسمی یا نیمه رسمی با مقامات آلمانی همکاری می‌کردند. متحدین و همدستان آلمان نازی عبارتند از:

  • نیروهای محور اروپایی و دیگر رژیم‌های همدست (مانند دولت ویشی فرانسه). این دولت‌ها، قوانین یهودستیزانه‌ی خود را تصویب و با  آلمان همکاری کردند.
  • حکومت‌های اداری محلی تحت حمایت آلمان، به ویژه نیروهای پلیس محلی. این سازمان‌ها به دستگیری، حبس و تبعید یهودیان حتی در کشورهایی مانند هلند که با آلمان همپیمان نبودند کمک کردند.
  • یگان‌های کمکی محلی، متشکل از مقامات نظامی و پلیس و غیرنظامیان بودند. این یگان‌های تحت حمایت آلمان در اروپای شرقی (اغلب به‌صورت داوطلبانه) در کشتار جمعی یهودیان مشارکت داشتند. 

اصطلاحات ”متحدین“ و ”همدستان“ همچنین می‌توانند به افراد وابسته به این دولت‌ها و سازمان‌ها اشاره داشته باشند.

اشخاص حقیقی در سراسر اروپا 

در سرتاسر اروپا، افرادی هم بودند که هیچ وابستگی دولتی یا نهادی نداشتند و مستقیماً هم در کشتار یهودیان مشارکت نکردند با این وجود در هولوکاست نقش داشتند. 

یکی از مرگبارترین کارهایی که همسایگان، آشنایان، همکاران و حتی دوستان می‌توانستند انجام دهند این بود که یهودیان را به مقامات آلمان نازی لو دهند. شماری نامشخص تصمیم به انجام این کار گرفتند. آنها مکان‌های مخفی یهودیان را آشکار کردند، از هویت‌های جعلی مسیحیشان پرده برداشتند و یا به نحو دیگری یهودیان را به مقامات نازی معرفی می‌کردند. آنها با این کار باعث مرگ یهودیان شدند. انگیزه‌های این افراد دامنه وسیعی داشت: ترس، منفعت شخصی، طمع، انتقام، یهودستیزی و باورهای سیاسی و ایدئولوژیک.

رویداد هولوکاست برای این افراد منفعت هم داشت. گاهی غیر یهودیان به خانه‌های یهودیان نقل مکان می‌کردند، مشاغل متعلق به یهودیان را تصاحب می‌کردند و دارایی‌ها و اموال با ارزش یهودیان را می‌دزدیدند. این اقدامات، بخشی از دزدی و غارت گسترده همراه با نسل‌کشی بود. 

اغلب، افراد به دلیل انفعال و بی‌تفاوتی نسبت به وضعیت مصیبت‌بار همسایگان یهودی خود در هولوکاست سهیم بودند. این افراد را گاهی تماشاچی می‌نامند.

 دیگر چه کسانی قربانی آزار و شکنجه نازی‌ها و کشتار دسته‌جمعی شدند؟

هولوکاست به‌طور ویژه به آزار و اذیت و کشتار شش میلیون یهودی اشاره دارد که به‌طور نظام‌مند و تحت حمایت دولت انجام می‌شد. هرچند میلیون‌ها نفر دیگر هم قربانی آزار و اذیت نازی‌ها شدند و به قتل رسیدند. در دهه ۱۹۳۰، رژیم افراد متفاوتی را با ادعای دشمن داخلی جامعه‌ی آلمان بودن، هدف قرار داد. با گسترش دامنه نفوذ نازی‌ها در طول جنگ جهانی دوم، میلیون‌ها اروپایی دیگر نیز در معرض خشونت نازی‌ها قرار گرفتند. 

نازی‌ها یهودیان را به‌عنوان ”دشمن“ درجه اول طبقه‌بندی کردند. با این حال، آنها گروه‌های دیگری را نیز به‌عنوان تهدیدی برای سلامت، وحدت و امنیت مردم آلمان هدف قرار دادند. اولین گروهی که توسط رژیم نازی هدف قرار گرفت، مخالفان سیاسی بودند. این افراد شامل مقامات و اعضای سایر احزاب سیاسی و فعالان اتحادیه اصناف می‌شدند. مخالفان سیاسی همچنین شامل افرادی می‌شد که صرفاً مظنون به مخالفت یا انتقاد از رژیم نازی بودند. دشمنان سیاسی اولین کسانی بودند که در اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها زندانی شدند. شاهدان یهوه نیز در زندان‌ها و اردوگاه‌های کار اجباری زندانی بودند. این افراد به‌دلیل اینکه از سوگند وفاداری به دولت یا خدمت در ارتش آلمان سرپیچی کردند زندانی شدند.

رژیم نازی همچنین افراد آلمانی را که فعالیت‌هایشان برای جامعه آلمان مضر تلقی می‌شد مورد هدف قرار داد. این افراد شامل مردان متهم به همجنس‌گرایی، افراد متهم به جرائم حرفه‌ای یا معمولی، و افراد اصطلاحاً غیراجتماعی (مانند افراد ولگرد، گدا، فاحشه، دلال‌های جنسی، و الکلی) بودند. ده‌ها هزار نفر از این قربانیان در زندان‌ها و اردوگاه‌های کار اجباری زندانی شدند. رژیم همچنین به اجبار، آلمانی‌های آفریقایی‌تبار را عقیم و آزار و اذیت می‌کرد. 

افراد دچار معلولیت نیز قربانی رژیم نازی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم، آلمانی‌هایی که تصور می‌شد شرایط ارثی ظاهراً بیمار داشتند، به اجبار عقیم شدند. با شروع جنگ، سیاست نازی‌ها افراطی‌تر شد. افراد معلول، به‌ویژه آنهایی که در مؤسسات زندگی می‌کردند، به عنوان بار مالی و همچنین ژنتیکی در نظر گرفته شدند. این افراد در برنامه موسوم به ”اتانازی“ به قتل رسیدند.

رژیم نازی علیه گروه‌هایی که به‌عنوان دشمنان نژادی، تمدنی یا ایدئولوژیک در نظر گرفته می‌شدند، اقداماتی افراطی انجام می‌داد. این گروه‌ها شامل رومایی‌ها (کولی‌ها)، لهستانی‌ها (به‌ویژه روشنفکران و نخبگان لهستانی)، مقامات شوروی، و اسیران جنگی شوروی بودند. نازی‌ها مرتکب قتل‌عام جمعی این گروه‌ها شدند.

هولوکاست چگونه پایان یافت؟ 

شکست آلمان نازی، 1945-1942

در ماه مه ۱۹۴۵، زمانی که قدرت‌های بزرگ متفقین (بریتانیا، ایالات متحده، و اتحاد جماهیر شوروی) آلمان نازی را در جنگ جهانی دوم شکست دادند، هولوکاست پایان یافت. نیروهای متفقین با پیشروی و حمله در سراسر اروپا، اردوگاه‌های کار اجباری را تسخیر کردند. آنها زندانیان بازمانده در آنجا را که بسیاری از آنها یهودی بودند آزاد کردند. متفقین با بازماندگان به اصطلاح راهپیمایان مرگ نیز مواجه شدند و آنها را آزاد کردند. این راهپیمایی‌های اجباری شامل گروه‌هایی از زندانیان اردوگاه کار اجباری یهودی و غیریهودی بود که با پای پیاده از اردوگاه‌های تحت سلطه گارد اس‌اس بیرون رانده شده بودند. 

اما زمان رهایی سر نرسید. بسیاری از بازماندگان هولوکاست که به دنبال ساختن زندگی جدید بودند با تهدیدهای مداوم یهودستیزانه و خشونت‌آمیز و آوارگی روبرو می‌شدند. بسیاری از آنها، اعضای خانواده خود را از دست داده بودند، در حالی که برخی دیگر سال‌ها در جستجوی یافتن والدین، فرزندان و خواهران و برادران گمشده خود بودند.

چگونه برخی از یهودیان از هولوکاست جان سالم به در بردند؟ 

علیرغم تلاش‌های آلمان نازی برای کشتار همه‌ی یهودیان اروپا، برخی از یهودیان از هولوکاست جان سالم به در بردند. این بقا به اشکال مختلفی صورت گرفت. اما در هر مورد، زنده ماندن این یهودیان تنها به‌دلیل شرایط فوق‌العاده، انتخاب‌های شخصی، کمک دیگران (چه یهودی و چه غیریهودی) و شانس محض ممکن بود.

بقا در خارج از اروپای تحت کنترل آلمان 

برخی از یهودیان با فرار از اروپای تحت کنترل آلمان از هولوکاست جان سالم به در بردند. قبل از شروع جنگ جهانی دوم، صدها هزار یهودی علیرغم وجود موانع مهاجرتی سخت، از آلمان نازی مهاجرت کردند. کسانی که به ایالات متحده، بریتانیا، و سایر مناطق خارج از کنترل آلمان مهاجرت کردند، از خشونت نازی‌ها در امان ماندند. حتی پس از شروع جنگ جهانی دوم، برخی از یهودیان موفق شدند از اروپای تحت کنترل آلمان فرار کنند. مثلاً حدود ۲۰۰،۰۰۰ یهودی لهستانی از لهستان تحت اشغال آلمان گریختند. این یهودیان پس از آنکه مقامات شوروی آنها را به سمت شرق و بخش داخلی‌تر اتحاد جماهیر شوروی تبعید کردند، تحت شرایطی سخت، از جنگ جان سالم به در بردند.

بقا در اروپای تحت کنترل آلمان

تعداد کمتری از یهودیان، در اروپای تحت کنترل آلمان جان سالم به در بردند. این افراد اغلب با کمک امدادگران نجات پیدا کردند. این تلاش‌ها، از اقدامات انفرادی افراد گرفته تا  کمک‌های شبکه‌های سازمان‌یافته‌ی کوچک و بزرگ را در بر می‌گرفت. در سرتاسر اروپا، افرادی غیریهودی نیز بودند که برای کمک به همسایگان و دوستان و غریبه‌های یهودی، خطرات جدی را متحمل شدند. مثلاً برای یهودیان مخفیگاه یافتند، اسنادی جعلی تهیه کردند که به‌واسطه هویت مسیحی، جانشان را نجات دهند، یا غذا و آذوقه در اختیارشان قرار دادند. سایر یهودیان نجات یافته، اعضای جنبش‌های مقاومت چریکی بودند. در نهایت نیز برخی از یهودیان برخلاف انتظار، موفق شدند از زندانی بودن در اردوگاه‌های کار اجباری، محله‌های یهودی‌نشین و حتی اردوگاه‌های مرگ، جان سالم به در ببرند. 

عواقب

کودکان در اردوگاه آوارگان باد رایشنهال.

اگرچه هولوکاست با جنگ به پایان رسید، میراث وحشت و نسل‌کشی پایان نیافت. تا پایان جنگ جهانی دوم، شش میلیون یهودی و میلیون‌ها نفر دیگر کشته شدند. آلمان نازی، متحدین و همدستانشان، هزاران جامعه یهودی را در سراسر اروپا ویران یا کاملاً نابود کرده بودند. 

پسامد هولوکاست، یهودیان بازمانده، اغلب بعد از رویارویی با واقعیت از دست دادن بستگان و اعضای جامعه‌شان دچار  آسیب روحی می‌شدند. برخی توانستند به خانه‌هایشان برگردند و تصمیم گرفتند زندگی خود را در اروپا از نو بسازند. بسیاری دیگر به‌دلیل خشونت پس از جنگ و یهودستیزی از انجام این کار می‌ترسیدند. در اوایل دوران پس از جنگ، کسانی که نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند به خانه بازگردند اغلب خود را در اردوگاه‌های آوارگان می‌یافتند. بسیاری مجبور شدند سال‌ها در اردوگاه‌ها صبر کنند تا بتوانند به خانه‌های جدید مهاجرت کنند.

در پی عواقب ناشی از هولوکاست، جهان برای کنار آمدن با وحشت نسل‌کشی، یادآوری قربانیان و مسئول دانستن عاملان آن در تلاش بوده است. این تلاش‌های مهم همچنان ادامه دارد.