
یهودستیزی: پیشگفتار
یهودستیزی، به پیشداوری یا نفرت علیه یهودیان اطلاق میشود. نفرتی که بر پایهی آن، هولوکاست شکل گرفت. اما یهودستیزی نه با هولوکاست آغاز و نه با آن به پایان رسید. این پدیده، هزاران سال است که وجود داشته و اغلب به شکل تبعیض سیستماتیک و آزار و اذیت یهودیان بروز کرده است. یهودستیزی بارها به خشونتهای شدید و مرگبار علیه یهودیان منجر شده است.
وقایع کلیدی
-
1
یهودستیزی مجموعهای از باورها و نگرشهای خصمانه علیه یهودیان است که ریشههای عمیق تاریخی، اجتماعی و فرهنگی دارد. در طول قرون متمادی، مسیحیت نقش محوری در شکلگیری و گسترش یهودیستیزی در اروپا ایفا کرد، جایی که یهودیان همواره در اقلیت بودند.
-
2
امروزه، باورها و کلیشههای یهودستیزانه در میان افرادی با پیشینهها، اعتقادات مذاهبی و گرایشهای سیاسی گوناگون مشاهده میشود.
-
3
یهودستیزی اغلب به شکل مقصر دانستن یهودیان و ترویج تئوریهای توطئه، مبتنی بر کلیشهها و الگوهای ازپیشتعیینشده ظاهر میشود. این نظریهها به طور کاذب، یهودیان را به عنوان تهدیدی برای جامعه یا حتی دنیا معرفی میکنند.
یهودستیزی به پیشداوری یا نفرت علیه یهودیان اطلاق میشود و نوعی از تعصب و نژادپرستی محسوب میشود. برای قرنها، یهودستیزان با ترویج کلیشهها، و تئوریهای توطئه و تصویرسازی نادرست، تلاش کردهاند یهودیان را شیطانی و غیرانسانی جلوه دهند.
این پدیده، مجموعهای از باورها و عقاید خصمانه دربارهی یهودیان و دین یهود، یعنی یهودیت را در بر میگیرد و بر اساس پیشداوریهای کهن و فراگیر شکل گرفته است. با این حال، اصطلاح "یهودستیزی" مفهومی نسبتاً جدید است که در اواخر قرن نوزدهم با واژهی آلمانی "Antisemitismus" ابداع شد. در زبان انگلیسی، این واژه به اشکال متفاوتی از جمله "anti-semitism"، "anti-Semitism" یا "anti semitism" نوشته میشود.
یهودستیزی محرک اصلی هولوکاست بود. هولوکاست (۱۹۴۵-۱۹۳۳) به آزار و شکنجه و کشتار نظاممند و دولتی شش میلیون یهودی اروپایی به دست آلمان نازی و متحدین و همدستانش اشاره دارد. نازیها با بهرهگیری از قرنها تعصبات و نفرتهای یهودستیزانه، مردم را به نسلکشی ترغیب کردند.
با اینحال، یهودستیزی نه با هولوکاست آغاز شد و نه به آن محدود ماند. قرنهاست که افراد با باورهای متفاوت مذهبی، موقعیتهای اقتصادی-اجتماعی، دیدگاههای سیاسی و پیشینههای ملی متفاوت، متأثر از تعصبات و باورهای یهودستیزانه علیه یهودیان اقدام یا اظهار نظر میکنند. یهودستیزی همواره زمینهساز تبعیض و خشونت علیه یهودیان بودهاست.
در اروپا، پیشداواریها و نفرتهای یهودستیزانه به دوران باستان و ظهور مسیحیت بازمیگردد. قرنها یهودیان در بسیاری از پادشاهیها، امپراتوریها، و کشورهای اروپایی اقلیتی بودند که اغلب هدف آزار و اذیت قرار میگرفتند. یهودستیزی به بخش جداییناپذیری از زندگی و اندیشهی اروپاییها در طول قرون وسطی (حدود ۱۴۰۰ تا ۵۰۰ میلادی)، اوایل دورهی مدرن ( ۱۷۸۹ تا ۱۴۰۰ میلادی) و قرون هجدهم و نوزدهم (۱۹۰۰ تا ۱۷۰۰ میلادی) تبدیل شده بود، دورهای که بسیاری از کشورها فرآیند مدرنیته و سکولاریته را آغاز کردند. در آغاز قرن بیستم، بسیاری از کلیشهها، تصورات نادرست و افسانههای یهودستیزانه در آلمان و دیگر جوامع اروپایی کاملاً تثبیت شده و بهطور گسترده پذیرفته شده بودند. این نفرت سیستماتیک، زمینه را برای هولوکاست (۱۹۴۵ تا۱۹۳۳) فراهم ساخت.
ریشههای مسیحی یهودستیزی
یهودستیزی ریشه در ضدیت با یهودیت دوران باستان و اوایل مسیحیت دارد. بسیاری از کلیشهها و نظریههای توطئه دربارهی یهودیان، برگرفته از آموزهها و عملکردهای مسیحیت نخستین و قرون وسطایی میباشد. مسیحیان نخستین، باور داشتند که مسیحیت جایگزین یهودیت شده و یهودیان، دیگر قوم برگزیدهی خدا نیستند. آنها مدعی بودند که یهودیان به دلیل نپذیرفتن عیسی بهعنوان مسیح، سرسختانه در برابر حقیقت ایستادگی کردهاند و نسبت به آن کور هستند. این باورها، در طول قرون متمادی، زمینهساز بیاعتمادی و دشمنی مسیحیان نسبت به یهودیان شد.
دیگر باورها و مفاهیم مسیحی که منجر به شکلگیری اولیهی پیشداوریهای یهودستیزانه شدند، عبارتند از:
- اتهام نادرست نقش یهودیان در قتل عیسی مسیح، که در آموزههای رسمی مسیحیت تقویت شد؛
- خیانت یکی از حواریون، یهودا اسخریوطی به عیسی که بهعنوان نمادی از خیانت و طمع یهودیان ترسیم شد؛
- ادعاهایی مبنی بر همکاری یهودیان با شیطان یا حتی شیطان بودن آنها؛ و
- تهمتهای نادرست به یهودیان دربارهی انجام "قتل آیینی" کودکان مسیحی، که بهعنوان "افترای خون"شناخته میشود.

اگرچه امروزه اکثر کلیساها و فرقههای مسیحی دیگر این ایدهها را ترویج نمیکنند، اما این باورها برای قرنها بر نگرشهای جامعه نسبت به یهودیان تأثیرگذار بودهاند. از اینرو، مسیحیت و تصورات آن دربارهی یهودیان، شالودهی اصلی یهودستیزی را شکل دادهاند.
در جوامع تحت تأثیر مسیحیت در سراسر اروپا و جهان، یهودستیزی به طور گسترده رواج یافت، حتی در مناطقی که یهودیان در آن حضور نداشتند یا تعدادشان کم بود.امروزه، یهودستیزی فراتر از جوامع مسیحی، در بسیاری از نقاط جهان ادامه دارد.
یهودستیزی سکولار (غیر مذهبی)
یهودستیزی همچنین شامل پیشداوریهای سکولار (غیر مذهبی) در مورد یهودیان میشود. در طول سدههای متمادی در اروپا، اندیشهها و باورهای منفی با مضامین اقتصادی، ملیگرایانه و نژادی دربارهی یهودیان شکل گرفت. این پیشداوریها و خصومتهای سکولار، ریشه در موقعیت اقلیت یهودی در جوامع عمدتاً مسیحی اروپا داشت. در مجموع، تلفیق اندیشهها و باورهای نفرتانگیز مذهبی و سکولار علیه یهودیان، یهودستیزی را شکل داده است.
یهودستیزی اقتصادی
یهودستیزی اقتصادی بر پایهی کلیشههای مخرب و تحقیرآمیزی استوار است که یهودیان را ذاتاً حریص، خسیس یا در پولسازی ماهر معرفی میکنند. عبارت یهودستیزانهی "Jew down" (به معنای "چانهزنی" یا "کلاهبرداری") نمونهای از تداوم این تعصبات در زبان معاصر است. از دیگر جلوههای این کلیشه، ارتباط نادرست یهودیان با وامدهی، بانکداری، یا امور مالی است، در حالی که در واقعیت، اکثر یهودیان در این حوزهها فعالیتی ندارند.
ریشههای تاریخی یهودستیزی اقتصادی، به قرون وسطی و اوایل دوران مدرن اروپا بازمیگردد. طی قرون متمادی، بسیاری از مقامات اروپایی، یهودیان را از مالکیت زمین، اشتغال در کشاورزی، یا کار در بیشتر صنایع یا تجارتها منع میکردند. این محدودیتها عمدتاً با انگیزههای تعصبات مذهبی اعمال میشد. در نتیجه، بسیاری از یهودیان برای کسب درآمد چارهای جز اشتغال در تجارت، وامدهی یا مبادلهی ارز نداشتند. با اینحال، برای اکثر یهودیان، این فعالیتها در مقیاس کوچک، مانند دستفروشی انجام میشد و بسیاری از یهودیان در فقر زندگی میکردند. اما در موارد بسیار معدودی، برخی خانوادههای یهودی، از طریق وامدهی به دربار یا پادشاهیها به ثروت و نفوذ قابلتوجهی دست یافتند. این نمونههای محدود، دستاویز تحریف واقعیت و گسترش دروغپردازی دربارهی ثروت یهودیان شد. چنین دروغهایی که بر پایهی تعصبات مذهبی دیرینه استوار بودند، الهامبخش نظریههای توطئه سکولار، مبنی بر استفادهی یهودیان از ثروت فرضی خود برای اعمال نفوذ و قدرت شدند.
در قرن نوزدهم، برخی از چهرههای سیاسی، ایدههای یهودستیزی اقتصادی را در در نظریههای سیاسی خود ادغام کردند. به عنوان مثال، آنها این باورهای یهودستیزانه را در نقدهای جناحهای چپ و راست از سرمایهداری وارد نمودند. نظریهپردازان سیاسی یهودستیز، یهودیان را مسئول کل سیستمهای اقتصادی همچون سرمایهداری و سوسیالیسم معرفی میکردند. این الگوی فکری، در قرن بیست و یکم نیز ادامه یافتهاست، اگرچه اکثریت سرمایهداران، صنعتگران و افراد فوقالعاده ثروتمند، یهودی نیستند.
یهودستیزی ناسیونالیستی
یهودستیزی ناسیونالیستی، بر پایهی کلیشههای مخرب و تحقیرآمیزی استوار است که بر اساس آن یهودیان افرادی "بیگانه" و مشکوک یا شهروندانی غیر وفادار و فاقد میهنپرستی معرفی میشوند. این نوع یهودستیزی، همچنین بر این باور استوار است که یهودیان دارای ارتباطات بینالمللی خطرناک و مشکوک میباشند. یهودستیزان ناسیونالیست، معمولاً از واژههای "جهانوطن" یا جهانیگرا (گلوبالیست)" بهعنوان اصطلاحات رمزگذاریشده برای اشاره به یهودیان استفاده میکنند.
خصومت ناسیونالیستی و طرد یهودیان، به اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ برمیگردد زمانیکه ناسیونالیسم به نیرویی قدرتمند در اروپا تبدیل شد. بسیاری از روشنفکران و نویسندگان ملیگرا، ملت را بر اساس تاریخ مشترک، زبان، دین و فرهنگ تعریف میکردند. آنها اغلب این پرسش را مطرح میکردند که آیا یهودیان میتوانند عضوی از ملت باشند یا خیر. بسیاری از ناسیونالیستها، با بهرهگیری از این ایدههای جدید و پیشداوریهای قدیمیتر، یهودیان را "بیگانه" قلمداد کردند.
در اواخر قرن نوزدهم، نوع رادیکالی از ناسیونالیسم به نام ناسیونالیسم قومی گسترش یافت. ناسیونالیسم قومی عضویت در ملت را بر اساس وراثت و قومیت تعریف میکرد. بسیاری از گروههای ملیگرای قومگرا، آشکارا یهودستیز بودند و معتقد بودند که یهودیان هرگز نمیتوانند عضوی از ملت باشند. جنبشهای سیاسی ناسیونالیسم قومی خواستار حذف رسمی یهودیان از عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بودند. برخی حتی از مهاجرت اجباری آنها حمایت میکردند. این جنبشها و انجمنهای سیاسی یهودستیز ناسیونالیسم قومی تا قرن بیستم و بیستو یکم به رشد خود ادامه دادند. برجستهترین نمونهی آن، حزب نازی بود.
یهودستیزی نژادی
یهودستیزی نژادی بر پایهی این باور تبعیضآمیز و نادرست شکل گرفته است که یهودیان ازلحاظ بیولوژیکی، نژادی متمایز، فروتر یا حتی انگلوار هستند. این ایده از ارکان اساسی ایدئولوژی نازیها بود. یهودستیزی نژادی همچنان عنصر مهمی از یهودستیزی امروز است. افراد با پیشینههای مختلف و با دیدگاههای سیاسی گوناگون، ادعاهای نادرستی دربارهی ماهیت نژادی یهودیان مطرح میکنند.
ریشهی یهودستیزی نژادی، به اواخر قرن نوزدهم باز میگردد، زمانی که نظریههای علمی نژاد، اصلاح نژاد و داروینیسم اجتماعی در اروپا، ایالات متحده و سایر نقاط جهان گسترش یافت. یهودستیزان از این نظریهها برای مشروعیتبخشی ظاهری به باورهای یهودستیز خود استفاده کردند. با اینحال، پژوهشهای علمی در زمینهی دیانای (DNA) و ژنتیک انسان ثابت کرده که این ایدهها، نادرست بوده اند. هیچ شواهد علمی مبنی بر وجود نژادهای زیستی متمایز در میان انسانها وجود ندارد.
اتهامزنی و تئوریهای توطئه یهودستیزانه
یهودستیزان اغلب از اتهامزنی و تئوریهای توطئه برای نمایش دادن یهودیان به عنوان تهدیدی برای جامعه استفاده میکنند. این روند شیطانسازی از یهودیان به دوران نخست مسیحیت برمیگردد. اتهامات و تئوریهای توطئهی یهودستیزانه اغلب مبتنی بر تصورات دیرینهی اقتصادی، ملیگرایانه و نژادپرستانه دربارهی یهودیان میباشند.
در طول تاریخ، یهودستیزان اغلب به اشتباه یهودیان را مسئول بسیاری از مشکلات گسترده در جامعه قلمداد کرده و از آنان بهعنوان سپر بلا استفاده میکنند. یهودستیزان بدون در نظرگرفتن حقایق و منطق، ادعاهای کذبی را علیه یهودیان مطرح کردهاند. از جمله:
- آغاز طاعونها و بیماریهای همهگیر مانند سیاه مرگ (طاعون گاوی)؛
- مسئولیت شکستهای نظامی، مانند شکست آلمان در جنگ جهانی اول؛
- گسترش کمونیسم و سایر جنبشهای سیاسی رادیکال؛
- سازماندهی امپریالیسم اروپا، استعمارگری، و تجارت برده؛ و
- ایجاد بحرانهای مالی مانند رکود بزرگ.
هیچ یک از این اتهامات صحت ندارد.
نظریهپردازان توطئهی یهودستیزی، تلاش میکنند رویدادهای مهم جهانی را بهعنوان نتیجهی توطئههای مخفیانهای که توسط گروهی مرموز از یهودیان سازماندهی شده است، توضیح دهند. آنها یهودیان را بهعنوان «عروسکگردانان شیطانی» به تصویر میکشند.
یکی از شناختهشدهترین توطئههای یهودستیزانه، حدود سال ۱۹۰۰ با انتشار کتاب "پروتکلهای بزرگان صهیون" مطرح شد. دیگر نظریههای مشابه، شامل ادعاهای ساختگی مبنی بر کنترل پنهانی رسانهها، هالیوود، یا حتی جهان توسط گروهی از یهودیان است.
اتهامات و تئوریهای توطئهی یهودستیزانه، در دوران تحولات عمدهی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یا دوران عدم قطعیت، بار دیگر مطرح شده و دستخوش تغییر میشوند. گروههای سیاسی یهودستیز، مانند نازیها، بهطور مکرر از این دروغها برای جذب پیرو بهره میگیرند، آنها را اقتباس کرده و گسترش میدهند.
یهودستیزی در عمل
قرونهاست که یهودستیزی بر رفتار جوامع و افراد غیر یهودی نسبت به یهودیان تأثیر گذاشته است. دولتها، مقامات مذهبی، نهادهای خصوصی، مدارس، دانشگاهها و کسبوکارها، با وضع قوانین و یا سیاستهای تبعیضآمیز، محدودیتهایی بر زندگی یهودیان اعمال کردهاند. افراد جامعه نیز با اهانتهای لفظی، کاریکاتورهای تحقیرآمیز، و اعمال خشونت آمیز، یهودیان را هدف قرار دادهاند.
سیاستها و محدودیتهای یهودستیزانهی رسمی
از دوران باستان، مقامات مختلف در اروپا و مناطق دیگر، محدودیتهایی را بر یهودیان تحمیل کردهاند. این محدودیتها از طریق قوانین، احکام و سیاستهای رسمی نهادهای مذهبی یا دولتی اعمال میشدند. رایجترین شیوههای تبعیض و سرکوب یهودیان توسط مقامات و حکومتهای مذهبی یا سکولار عبارتند از:
- اخراج یهودیان از سرزمینهای خود (بهعنوان مثال، اخراج از انگلستان در سال ۱۲۹۰، فرانسه در سال ۱۳۹۴، و اسپانیا در سال ۱۴۹۲ میلادی)؛
- وادار کردن یهودیان به استفاده از نشانهای مشخص مثل کلاه، علامت، یا نمادهایی مانند ستاره داوود؛
- ممنوعیت مالکیت زمین برای یهودیان؛
- اعمال مالیاتهای ویژه بر یهودیان و جوامع یهودی؛
- تصویب قوانینی که به شدت فرصتهای شغلی یا تحصیلی یهودیان را محدود میکرد، مانند قانون numerus clausus در مجارستان در سال ۱۹۲۰؛
- وادار کردن یهودیان به تغییر دین به مسیحیت یا اسلام تحت تهدید مرگ؛
- ممانعت از خدمت یهودیان در ارتش یا خدمات دولتی؛ و
- محدود کردن محل سکونت یهودیان به مناطق خاص، مانند گتوها یا قلمرو اسکان تعیین شده توسط امپراتوری روسیه.
تبعیض اجتماعی علیه یهودیان
در طول قرون متمادی، بسیاری از نهادها، انجمنها یا کسبوکارها بهطور داوطلبانه علیه یهودیان تبعیض روا میداشتند. این شکل از تبعیض، ماهیت سیستماتیک یهودستیزی در جوامع مختلف را منعکس میکرد. از جمله رایجترین اشکال تبعیض اجتماعی علیه یهودیان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ممنوعیت عضویت یهودیان در باشگاههای خصوصی یا انجمنهای حرفهای (مانند اتحادیهها، انجمنهای دانشجویی آلمانی در قرن نوزدهم یا باشگاههای آمریکایی در قرن بیستم)؛
- ممانعت از خرید ملک توسط یهودیان در مناطق خاص؛
- محدودیت و ممنوعیت ورود دانشجویان یهودی به دانشگاهها از طریق سیستم سهمیهبندی؛
- امتناع از استخدام کارمندان یهودی؛
- تحریم کسبوکارهای متعلق به یهودیان، مانند تحریم اعمال شده از سوی راستگرایان افراطی در لهستان در اواخر دههی ۱۹۳۰؛
- نشر اکاذیب و تئوریهای توطئه یهودستیزانه در مطبوعات و رسانهها.

یهودستیزی در تعاملات میانفردی
برای سدهها، کلیشهها و تعصبات یهودستیزانه، بر روابط میان یهودیان و غیریهودیان سایه افکنده است. افراد یا گروههای یهودستیز از روشهای گوناگون برای هدف قرار دادن یهودیان بهره بردهاند:
- بهکارگیری الفاظ توهینآمیز یا گفتن جوکهایی بر اساس کلیشهها و تئوریهای توطئه یهودستیزانه؛
- کاریکاتورسازی یا توصیف یهودیان با ویژگیهای اغراقآمیز، مانند بینیهای عقابی یا چهرههای بدشکل دیگر؛
- توصیف یهودیان بهعنوان متجاوزان جنسی یا ناقلان بیماری؛
- غیرانسانی جلوه دادن یهودیان در آثار هنری یا تصاویر دیگر با ترسیم آنها به صورت حیواناتی چون خوک، حشره، و اختاپوس؛
- برچسب زدن به افراد یا ایدهها بهعنوان «یهودی» با هدف تحریک آزار و اذیت؛
- تخریب، آتش زدن یا هتک حرمت به کنیسهها، گورستانها، مدارس، یا سایر اماکن مذهبی یا اجتماعی یهودیان؛ و
- اعمال خشونت فیزیکی، از جمله ضربوشتم، حمله یا حتی قتل، صرفاً بهدلیل یهودی دانستن فرد.
هرچند قوانین و محدودیتهای یهودستیزانه امروزه کمتر دیده میشوند، اما تعصبات ضد یهودی درعرصههای مختلف، خیابانها، در گفتمان سیاسی، در کلیساها، مساجد، دانشگاهها و کلاسهای درس، در مطبوعات و در رسانههای اجتماعی و رادیو همچنان رخ میدهد.
خشونت جمعی علیه یهودیان
یهودستیزی همواره زمینهساز خشونتهای جمعی علیه یهودیان بوده است. اتهامزنی و تئوریهای توطئه یهودستیزانه، اغلب محرک یهودستیزان برای این خشونتها بوده و در اقلیت بودن یهودیان در اروپا، آنها را در برابر حملات وحشیانه بهویژه آسیبپذیر میساخته است.
برخی از برجستهترین نمونههای خشونت جمعی علیه یهودیان پیش از وقوع هولوکاست عبارتند از:
- قتلعامهای کل جوامع یهودی توسط سربازان مسیحی در طول جنگهای صلیبی در قرون وسطی؛
- شکنجه و اعدام یهودیان توسط مقامات کاتولیک اسپانیا در طول تفتیش عقاید اسپانیا (۱۸۳۴ تا ۱۴۷۸)؛
- شورشهای یهودیستیز در سراسر اروپا، که توسط اوباش محلی در واکنش به اتهام افترای خون رخ میداد و اغلب با ایام عید پاک مسیحیان و عید فصح یهودیان همزمان بود؛ و
- پوگرومها (اغلب شورشهای مرگبار ضدیهود) که در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم توسط سربازان، پلیس، و اوباش محلی در اروپای شرقی به وقوع پیوست.
ابعاد خشونت و کشتار جمعی یهودستیزانه در دوران هولوکاست (۱۹۴۵-۱۹۳۳) بیسابقه بود. نازیها و متحدان و همدستانشان، شش میلیون یهودی را در این نسلکشی سازمانیافتهی دولتی به قتل رساندند. نازیها با بهرهگیری از قرنها تعصب و نفرتهای یهودستیزانه، افکار عمومی را برای پذیرش نسلکشی آماده کرده بودند.
با اینحال، هولوکاست پایان خشونتهای جمعی یهودستیزانه نبود. خشونت یهودستیزانه، همچنان تهدیدی برای یهودیان و نهادهای یهودی در سراسر جهان محسوب میشود.
تحریف و انکار هولوکاست، به عنوان نمونههایی از یهودستیزی
انکار و تحریف هولوکاست از اشکال مدرن یهودستیزی به شمار میروند.
- "انکار هولوکاست" به هرگونه تلاش برای نفی واقعیتهای ثابت شده دربارهی نسلکشی یهودیان اروپایی به دست نازیهای اطلاق میگردد.
- تحریف هولوکاست نیز به هرگونه اظهار نظر برای وارونه جلوهدادن حقایق مستند دربارهی این فاجعه اطلاق میشود.
انکار و تحریف هولوکاست اغلب با بهرهگیری از کلیشههای یهودستیزانهی قدیمی، آنها را در شکلهای جدید بازتولید میکند. مروجان این نظریههای غیرمنطقی مدعیاند که هولوکاست توسط یهودیان برای پیشبرد منافع خود ابداع یا اغراق شده است.
در اواخر قرن بیستم و قرن بیستو یکم، برخی از یهودستیزان با استفاده از روشهای زیر، تاریخ مستند هولوکاست را تحریف کرده و مورد سوءاستفاده قرار دادهاند:
- استفاده از نمادهای نازی (به ویژه صلیب شکسته) برای تهدید یا ارعاب یهودیان؛
- تهدید یهودیان با اشاره به اتاقهای گاز یا کورهها؛
- قیاس بین دولت اسرائیل و آلمان نازی؛ و
- تحریف، کوچکنمایی، یا کم اهمیت جلوه دادن جنایات مستند هولوکاست از طریق مقایسههای نادرست.
نفرت چندوجهی و پایدار
یهودستیزی مجموعهای از باورها و اندیشههای نفرتآمیز با ریشههای عمیق تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. امروزه، باورها و کلیشههای یهودستیزانه همچنان در میان افرادی با پیشینههای مذهبی، قومی و اجتماعی مختلف و در طیفهای سیاسی گوناگون، از چپ تا راست، رایج است. این افراد با بهرهگیری از استعارهها، کلیشهها و تئوریهای توطئهی یهودستیزانه، درجهت پیشبرد اهداف ایدئولوژیک خود تلاش کرده و تصویری شیطانی و غیرانسانی از یهودیان ارائه میدهند.
یهودستیزی اغلب با لفاظیهای نفرتآمیز مثل ناسزاگویی، اتهامزنی، یا توهین آغاز میشود. اما تاریخ نشان داده است که یهودستیزی میتواند به تبعیضهای گستردهتر، نفی انسانیت، خشونت جمعی، و نسلکشی منجر شود.
زیرنویس
-
Footnote reference1.
این را «فراپرسیونیسم» (مافوقگرایی) یا «الهیات جایگزین» مینامند.
-
Footnote reference2.
قرنها، بسیاری از مسیحیان بر این باور بودند که یهودیان با قتل عیسی مرتکب خداکشی شدهاند درحالیکه در واقعیت، عیسی به دستور مقامات رومی اعدام شد. با اینحال، رهبران مذاهب مختلف مسیحی، این باور نادرست را در آموزههای رسمی خود تقویت کردند. تنها اواخر قرن بیستم بود که برخی از کلیساهای مسیحی، این اتهام نادرست را محکوم کردند. برای نمونه، کلیسای کاتولیک روم در جریان شورای دوم واتیکان در سال ۱۹۶۵، این ادعاهای نادرست را رد کرد.
-
Footnote reference3.
بسیاری از کلیشههای یهودستیزانه در سنت مسیحی، به شخصیت یهودا اسخریوطی، در قرن اول برمیگردد که همانند عیسی، یهودی بود. در کتاب مقدس مسیحی، یهودا در ازای ۳۰ سکه نقره به عیسی خیانت میکند. در اروپای تحت سلطهی مسیحیت، این روایت به کلیشهای نفرتانگیز از یهودیان تبدیل شد که در آن، یهودا نمادی از خیانت و طمع بود.
-
Footnote reference4.
در اواخر قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، بسیاری از مسیحیان یهودیان را به همکاری با شیطان یا حتی خود شیطان متهم میکردند. این اتهامات به تدریج در رسالههای مذهبی، الهیات مسیحی، نمایشنامههای اخلاقی، داستانهای عامیانه و هنر جای گرفت. یکی از نمونههای شناختهشدهی این باورهای یهودستیزانه، مارتین لوتر، الهیدان برجستهای بود که در سال ۱۵۱۷، اصلاحات پروتستانی را آغاز کرد. وی در سال ۱۵۴۳، رسالهای توهینآمیز دربارهی یهودیان نوشت. لوتر که از عدم پذیرش مسیحیت توسط یهودیان پس از اصلاحات خشمگین بود، آنها را به شکل خصمانهای فرزندان شیطان خواند. هنرمندان مسیحی نیز اغلب یهودیان را با ویژگیهای اهریمنی یا حیوانی به تصویر میکشیدند، برایشان شاخ، چنگال، دندانهای خراب و یاپاهای به شکل سم ترسیم میکردند.