German publication on multiracial children in the Rhineland

آزار و اذیت سیاه‌پوستان توسط نازی‌ها در آلمان

هنگامی که نازی‌ها در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسیدند، چند هزار سیاه‌پوست در آلمان زندگی می‌کردند. رژیم نازی، از آنجا که سیاه‌پوستان را نژاد پست می‌دید، آنها را مورد تعرض و آزار و اذیت قرار می‌داد. اگرچه هیچ برنامه‌ی سیستماتیک و متمرکزی وجود نداشت که سیاه‌پوستان را هدف کشتار قرار دهد، بسیاری از سیاه‌پوستان توسط نازی‌ها زندانی، به اجبار عقیم‌ و کشته شدند.

وقایع کلیدی

  • 1

    نازی‌ها، سیاه‌پوستان را در آلمان مورد تعرض قرار می‌دادند و علیه آن‌ها تبعیض قائل می‌شدند. قوانین نژادی رژیم، فرصت‌های اجتماعی و اقتصادی آن‌ها را محدود می‌کرد.

  • 2

    رژیم نازی تعداد نامشخصی از سیاه‌پوستان و افراد چند نژادی، ازجمله حداقل ۳۸۶ کودک چند نژادی راینلند را (که به‌طور تحقیرآمیز «حرام‌زاده‌های راینلند» نامیده می‌شدند) به ‌اجبار عقیم کرد.

  • 3

    در آلمان, موج دستگیری‌های هماهنگ شده‌ای که سیاه‌پوستان را هدف قرار دهد اتفاق نیافتاد. با‌ این ‌حال، بسیاری از سیاه‌پوستان در کارخانه‌ها، زندان‌ها، بیمارستان‌ها، مراکز روانی و اردوگاه‌های کار اجباری زندانی شدند.

     

مقدمه

هنگامی‌که آدولف هیتلر و نازی‌ها در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسیدند، چند هزار سیاه‌پوست در آلمان زندگی می‌کردند.رژیم نازی، از آنجا که سیاه‌پوستان را به عنوان نژاد پست می‌دید، آنها را مورد تعرض و آزار و اذیت قرار می‌داد. در دوران نازی (۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵)، نازی‌ها از قوانین و سیاست‌های نژادی استفاده می‌کردند تا فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی سیاه‌پوستان را در آلمان محدود کنند. آن‌ها همچنین تعداد نامشخصی از سیاه‌پوستان را مورد تعرض قرار دادند، زندانی کردند، عقیم نمودند و کشتند.

 ریشه‌های جمعیت سیاه‌پوستان آلمان پیش از جنگ جهانی اول

پیش از جنگ جهانی اول، چند هزار سیاه‌پوست از آفریقا، آمریکای شمالی و جنوبی و کارائیب به آلمان آمدند. تقریباً همه‌ی این مهاجران موقتی، مرد بودند. تعداد قابل‌ ملاحظه‌ای از آن‌ها از کشور‌های آفریقایی مستعمره‌ی آلمان، به‌ویژه کامرون آمده بودند.۱ در دوران استعمار، آلمانی‌ها محدودیت‌های مهاجرتی سخت‌گیرانه‌ای را برای شهروندان استعماری خود وضع کردند. مقامات آلمانی می‌خواستند تعداد ساکنین دائمی سیاه‌پوست و رشد هرگونه جمعیت قابل ‌ملاحظه‌ی آنها را، در آلمان کاهش دهند.

 باوجود این محدودیت‌ها، سیاه‌پوستان اغلب از کشورهای مستعمره و خارج از آن کشورها به آلمان می‌آمدند تا تجارت بیاموزند یا به کارهای دیگر مشغول شوند. آن‌ها به‌عنوان کارآموز و دانش‌آموز در جستجوی فرصت‌های آموزشی بودند. آن‌ها همچنین برای کار به‌عنوان خدمتکار و ملوان به آلمان می‌آمدند. تعداد قابل ‌ملاحظه‌ای به‌عنوان بازیگر حقوق‌بگیر در نمایش‌های عمومی استثمارگرانه به نام باغ‌ وحش‌های انسانی به آلمان می‌آمدند.۲

بیشتر توریست‌های سیاه‌پوست، قصد داشتند فقط برای مدتی کوتاه در آلمان بمانند. بیشتر مردان و زنان سیاه‌پوستی که به آلمان سفر کرده بودند پیش از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸) به کشور خود بازگشتند. تعداد کمی تصمیم گرفتند که در آلمان بمانند. به‌علاوه، بعضی از سیاه‌پوستانی که برنامه‌ای برای ماندن در آلمان نداشتند به‌دلیل جنگ در آنجا گرفتار شدند. وقوع جنگ در سال ۱۹۱۴ مهاجرت و مسافرت بین‌المللی را در اروپا و خارج از آن محدود کرد.

 حتی پس از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸ نیز، بیشتر شهروندان استعماری سابق آلمان نتوانستند به‌راحتی به کشور‌های محل تولد خود برگردند یا از آلمان خارج شوند. چراکه آلمان بر اساس توافقات صلح پس از جنگ مستعمرات خود را از دست داد. بر اساس فرمان جدید پس از جنگ، شهروندان استعماری سابق آلمان نه شهروند آلمان بودند و نه به گذرنامه و مدارک مسافرتی دسترسی داشتند. آن‌ها در آلمان (آن‌زمان به‌عنوان جمهوری وایمار شناخته می‌شد) گیر افتاده بودند و دیگر هیچ‌گونه ارتباط رسمی با مستعمرات سابق نداشتند.

 سیاه‌پوستان ساکن آلمان در دوران وایمار (۱۹۱۸ تا ۱۹۳۳)

Slide shown during lectures at the State Academy for Race and Health in Dresden

دختر یک زن سفیدپوست آلمانی و یک سرباز سیاه‌پوست فرانسوی درحالی‌که میان همکلاسی‌های سفیدپوستش ایستاده است، مونیخ، سال ۱۹۳۶. این تصویر در میان اسلاید‌ی که در طی سخنرانی‌های مربوط به ژنتیک، قوم‌شناسی و پرورش نژاد در آکادمی دولتی نژاد و سلامت در درسدن آلمان برگزار شد به نمایش گذاشته شد.

منابع، اعتبار:
  • Library of Congress

در دوران جمهوری وایمار، جامعه‌ای کوچکی از سیاه‌پوستان که اکثر آنها مرد بودند و بیشتر آنها، پیش از جنگ جهانی اول به آلمان مهاجرت کرده بودند در آنجا می‌زیستند. تا اوایل دهه‌ی ۱۹۲۰، بعضی از این مردان، با زنان محلی آلمانی آشنا شده، ازدواج کرده و دارای خانواده بودند. بسیاری از خانواده‌های سیاه‌پوست آلمانی در نزدیکی یکدیگر در شهرهای بزرگ، مانند برلن و هامبورگ و همچنین در مونیخ، هانوفر و ویسبادن زندگی می‌کردند.

به حاشیه‌نشینی در جامعه‌ی آلمانی وایمار

نژادپرستی بخشی از زندگی روزمره‌ی سیاه‌پوستان در آلمان وایمار بود. این موضوع، پیدا کردن شغل را برای آن‌ها دشوار کرده بود، وضعیتی که با رکود بزرگ بدتر شد. زنان سفیدپوست آلمانی که با مردان سیاه‌پوست ازدواج کرده بودند، اغلب طرد می‌شدند که همین موضوع، پیدا کردن کار را برای آن‌ها نیز دشوار می‌کرد. سیاه‌پوستان حتی گاهی در خانواده‌های گسترده خودشان به حاشیه کشانده می‌شدند. مثلاً، تئودور ونجا مایکل که در سال ۱۹۲۵ از پدر سیاه‌پوست کامرونی و مادر سفید پوست آلمانی در برلن به دنیا آمده بود، به یاد می‌آورد که پدرش در خانواده‌ی مادرش یک «موضوع ممنوعه (تابو)» بود.

 شهروند نبودن برای خانواده‌های سیاه‌پوست آلمانی مشکلی عمده محسوب می‌شد. به‌دلیل پیچیدگی‌های شهروندی آلمان در آن زمان، اکثریت قریب به ‌اتفاق سیاه‌پوستان مرد، شهروند آلمان نبودند. این موضوع بر همسران و فرزندان آن‌ها که شهروندی‌شان به شهروندی شوهر و پدرشان بستگی داشت تأثیر می‌گذاشت.۳ بدون شهروندی، مردان سیاه‌پوست و همسران سفید‌پوست و فرزندانشان نمی‌توانستند به‌طور کامل با زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در آلمان ادغام شوند.

 هنرمندان سیاه‌پوست و فرهنگ وایمار

اگرچه جامعه‌ی سیاه‌پوستان در آلمان کوچک و در حاشیه بود، اما ناشناخته‌ نبود. در دهه‌ی ۱۹۲۰، سیاه‌پوستان در آلمان به‌‌طور ویژه‌ به‌عنوان بخشی از زندگی فرهنگی پر جنب ‌و ‌جوش و نوآورانه دوران وایمار مشهود بودند. شیفتگی روزافزون آلمانی‌ها به موسیقی‌ها و اجراهای آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار، برای سیاه‌پوستان آلمان، خواه واقعاً آمریکایی آفریقایی‌تبار بودند یا نبودند، فرصت‌های جدیدی را فراهم کرد تا روی صحنه حاضر شوند. آن‌ها در تئاترها، سیرک‌‌ها، فیلم‌ها‌ و اماکنی که اجرای موسیقی زنده داشتند مانند کلوپ‌های شبانه و کاباره‌ها به اجرا می‌پرداختند.

 «حرام‌زاده‌های راینلند»: کودکان چند نژادی در راینلند

 در دوران وایمار، بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ کودک چند نژادی در راینلند، منطقه‌ای در غرب آلمان، به دنیا آمدند. مطبوعات آلمانی با استفاده از برچسب تحقیرآمیز «حرام‌زاده‌های راینلند» (“Rheinlandbastarde”) آنها را خطاب قرار می‌دادند. مادران آن‌ها زنان سفیدپوست آلمانی و پدرانشان بیشتر سربازان استعماری فرانسوی بودند که در اشغال نظامی بزرگ متفقین در راینلند (۱۹۱۸ تا ۱۹۳۰) نقش داشتند. اگرچه بسیاری از این سربازان اهل آمریکای شمالی یا آسیایی بودند، در گفتمان عمومی به‌عنوان سیاه‌پوست در نظر گرفته می‌شدند.

German publication on multiracial children in the Rhineland

تصاویری از یک نشریه‌ی آلمانی درباره‌ی اشغال راینلند (۱۹۳۰ تا ۱۹۱۸)، منطقه‌ای در آلمان غربی، و کودکان چند نژادی که از مادران سفیدپوست آلمانی و سربازان سیاه‌پوست به دنیا آمده بودند. تاریخ انتشار ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹.

منابع، اعتبار:
  • Library of Congress

 این کودکان به دلیل اصل و نسب بین‌نژادی، در جامعه‌ی آلمانی وایمار جایگاهی دوجانبه داشتند. آن‌ها اغلب به‌خاطر پدرانشان و ظاهر فیزیکی‌شان مورد تبعیض قرار می‌گرفتند. با ‌این ‌حال، کاملاً بیگانه نبودند. بیشتر آن‌ها به‌واسطه‌ی مادران مجردشان از شهروندی آلمانی برخوردار بودند.۴  این کودکان اغلب از اجتماع طرد می‌شدند. آن‌ها از سوی همسایه‌ها، هم‌کلاسی‌ها و حتی خانواده خودشان نژاد‌پرستی را تجربه می‌کردند. بعضی از آن‌ها در کنار مادران و خانواده‌شان می‌ماندند اما بعضی دیگر به یتیم‌خانه فرستاده یا به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شدند.

 سیاه‌پوستان در رژیم نازی (۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵)

آدولف هیتلر و حزب نازی هنگام به قدرت رسیدن در آلمان در سال ۱۹۳۳، ایده‌های نژادی تبعیض‌آمیز و نادرست خود را به قانون تبدیل کرده و آنها را به اجرا گذاشتند. نازی‌ها می‌خواستند کشور آلمانی ایجاد کنند که از لحاظ نژادی خالص باشد و آلمانی‌ها را نژاد به ‌اصطلاح برتر «آریایی» در نظر می‌گرفتند. آن‌ها یهودیان، کولی‌ها و سیاه‌پوستان را به‌عنوان «غیرآریایی» و اعضای نژادهای به‌ اصطلاح پست‌تر هدف قرار می‌دادند. نازی‌ها قوانینی به تصویب رساندند که بر طبق آن، حقوق آلمانی‌های غیرآریایی محدود می‌شد. این قوانین عمدتاً به‌منظور محروم کردن یهودیان وضع شده بودند اما برای سیاه‌پوستان و کولی‌ها نیز اعمال می‌شدند.

 برای آلمانی‌های سیاه‌پوست، دوران نازی، دوره‌ی تشدید آزار و اذیت، انزوا و به حاشیه رانده شدن بود. بااینکه سیاه‌پوستان در دوران وایمار با نژادپرستی روبرو شده بودند، نژادپرستی سازمان‌دهی‌شده‌ی رژیم نازی، زندگی آن‌ها و خانواده‌هایشان را دشوارتر و متزلزل‌تر کرده بود. در نتیجه، سیاه‌پوستان آلمان، به قدرت رسیدن نازی‌ها را نقطه عطف زندگی‌شان می‌دیدند.

 نازی‌ها سیاه‌پوستان را نه‌ فقط به‌خاطر نژادشان، بلکه به دلایل دیگر، مانند سیاست‌های آن‌ها، مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند. برای مثال، هیلاریوس «لاری» گیلگز (متولد ۱۹۰۹) یک رقصنده سیاه‌پوست آلمانی و فعال کمونیست اهل دوسلدورف آلمان بود. نازی‌ها او را در ۲۰ ژوئن ۱۹۳۳ به قتل رساندند و جسدش را در خیابان رها کردند. قتل گیلگز در نخستین ماه‌های رژیم نازی، هنگامی‌که نازی‌ها به دنبال نابود کردن جنبش کمونیستی آلمان بودند رخ داد.

ایدئولوژی نژادپرستانه‌ی نازی، در تمامی جنبه‌های زندگی در آلمان نفوذ کرده بود. بسیاری از آلمانی‌ها این ایدئولوژی را پذیرفته بودند و به‌طور آشکار به ابتکار خودشان علیه سیاه‌پوستان تبعیض قائل می‌شدند. در نتیجه، پیدا کردن و حفظ کار برای سیاه‌پوستان به‌طور فزاینده‌ای دشوار شد. همکاران و رؤسا، با افرادی که رنگ پوستشان حاکی از بیگانه بودن آن‌ها در جامعه‌ی نژادی نازی بود، تمایل به همکاری نداشتند. اخراج از کار، تخلیه کردن و فقر رایج بود. بعضی از سیاه‌پوستان زندگی در آلمان نازی را به‌عنوان دوره‌ای به یاد می‌آورند که غریبه‌ها با مصونیت به رویشان آب دهان می‌انداختند و آن‌ها را لکه ننگ نژادی می‌نامیدند.

قانون احیای خدمات اجتماعی حرفه‌ای

تقریباً از همان ابتدا مشخص بود که رژیم نازی قصد دارد سیاه‌پوستان را به‌طور رسمی از جامعه‌ی آلمان بیرون کند. 

 در آوریل سال ۱۹۳۳، قانون احیای خدمات اجتماعی حرفه‌ای، افرادی را که دارای «نژاد غیرآریایی» بودند از خدمات اجتماعی آلمان حذف کرد. این حکم درباره‌ی چگونگی تعریف دقیق «نژاد غیرآریایی» مبهم بود. واضح بود که قصدشان محروم کردن یهودیان است، اما احکام بعدی، مشخص کردند که این موارد برای سیاه‌پوستان و کولی‌ها نیز صدق می‌کنند. در عمل، نسبتاً تعداد کمی از سیاه‌پوستان مستقیماً تحت تأثیر این قانون قرار گرفتند زیرا فقط شهروندان می‌توانستند کارمند دولت باشند و بیشتر شهروندان سیاه‌پوست آلمانی در آن زمان، هنوز جوان‌تر از آن بودند که در خدمات دولتی استخدام شوند. با این‌ حال، این حکم و محدودیت‌های نژادی بعد از آن، فرصت‌ها و مسیرهای شغلی آینده را به‌شدت محدود کردند. این امر مشخص کرد که نازی‌ها، سیاه‌پوستان را به‌عنوان بخشی از جامعه‌ی ملی آلمان (Volksgemeinschaft) در نظر نمی‌گیرند.

 قوانین نژادی نورنبرگ

 در سپتامبر ۱۹۳۵، رژیم نازی قوانین نژادی نورنبرگ را اعلام کرد. بر طبق این قوانین، باورهای نازی‌ها درباره‌ی نژاد، به قانون تبدیل شد. این قوانین عمدتاً یهودیان را هدف قرار می‌داد. اما، از نوامبر ۱۹۳۵، قوانین نورنبرگ برای کولی‌ها و سیاه‌پوستان که رژیم به‌طور تحقیر‌آمیز با عناوین «کولی‌ها، سیاه‌ها و حرام‌زاده‌هایشان» (“Zigeuner, Neger und ihre Bastarde”) به آن‌ها اشاره می‌کرد، نیز اعمال ‌شد.

 دو مورد قانون نژادی نورنبرگ وجود داشت. مورد اول، قانون شهروندی رایش بود که شهروند آلمانی را فردی تعریف می‌کرد که «خون آلمانی داشته باشند و یا از وابستگان آن» باشند. هدف این بود که افرادی که رژیم، آن‌ها را به‌عنوان نژاد پست‌تر در نظر می‌گرفت (مانند یهودیان، کولی‌ها و سیاه‌پوستان) از داشتن حقوق سیاسی در آلمان محروم شوند.

 مورد دوم، قانون حراست از خون و شرافت آلمانی بود. این قانون ترکیب نژادی یا آنچه «ناپاکی نژادی» (Rassenschande) قملداد می‌شد را ممنوع می‌کرد. این قانون، ازدواج میان نژادهای مختلف و روابط جنسی میان یهودیان و افراد دارای «خون آلمانی یا از وابستگان آن» را قدغن می‌کرد. متمم بعدی این قانون، ازدواج سیاه‌پوستان آلمان با «افراد دارای خون آلمانی یا وابستگان آن» را قدغن می‌کرد. هدف، جلوگیری از ازدواج سیاه‌پوستان با آلمانی‌ها و بچه‌دار شدن آن‌ها بود.

 آزاد و اذیت زوج‌های بین‌نژادی و تبعیض علیه آن‌ها در آلمان نازی

قوانین نژادی نورنبرگ ازدواج، تشکیل خانواده و ساختن آینده را برای سیاه‌پوستان آلمان بسیار دشوار می‌کرد. این قوانین، به‌طور ویژه بر افرادی که در سن باروری و ازدواج بودند تأثیر می‌گذاشت. اگرچه ازدواج سیاه‌پوستان با یکدیگر قانونی بود، تعداد این زوج‌ها به‌دلیل کوچکی جامعه سیاه‌پوستان بسیار کم بود.

 باوجود قوانین نورنبرگ، همچنان بعضی از سیاه‌پوستان و «آریایی‌های» آلمانی، روابط عاشقانه‌ای باهم قرار می‌کردند. این روابط برای هر دو طرف خطرناک بود، به‌ویژه اگر تصمیم می‌گرفتند که به‌طور قانونی ازدواج کنند. در آلمان نازی، همه برای ازدواج باید درخواست مجوز می‌دادند. هنگامی‌که زوج‌های بین‌نژادی درخواست می‌دادند، درخواست‌های آن‌ها همیشه به دلایل نژادی رد می‌شد. این درخواست‌ها، توجه‌ی مقامات دولتی را به روابط بین‌نژادی آن‌ها جلب می‌کرد. این موضوع اغلب عواقب بدی برای این زوج‌ها داشت. در مواردی، این‌گونه درخواست‌های ازدواج، منجر به آزار اذیت، عقیم‌سازی و از هم پاشیدن روابطشان شده بود.

 زوج‌هایی که تاریخ ازدواج قانونیشان، پیش از قوانین نورنبرگ بود هم توسط رژیم نازی مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند. رژیم، زنان سفیدپوست آلمانی را تحت فشار قرار می‌داد تا از همسران سیاه‌پوستشان جدا شوند. زوج‌های بین‌نژادی و فرزندانشان هنگامی‌که در اماکن عمومی حاضر می‌شدند اغلب مورد اهانت و حمله قرار می‌گرفتند. برای مثال، روزنامه‌نگاران نازی در فرانکفورت به‌طور مداوم دوآلا میسیپو، یک فرد کامرونی، و خانواده آلمانی سیاه‌پوستش را در صفحات روزنامه‌ی محلی حزب مسخره و تحقیر می‌کردند. نه خود او و نه همسرش نمی‌توانستند برای کسب درآمد، کار کنند.

 حداقل دو مورد شناخته‌شده در مورد سیاه‌پوستانی که به‌دلیل داشتن روابط جنسی با زنان سفیدپوست آلمانی تاحدودی مجازات شدند، موجود است.

 بیرون کردن کودکان سیاه‌پوست از مدارس

بسیاری از کودکان سیاه‌پوست، همانند والدینشان، دوران نازی را به‌عنوان دوره‌‌ی تنهایی، انزوا و محرومیت فزاینده تجربه کردند. بعضی از کودکان سیاه‌پوست احساس می‌کردند آلمانی هستند و می‌خواستند در این هیجانات سهیم باشند. اما ایدئولوژی نژادی نازی‌ها، هیچ جایی برای کودکان سیاه‌پوست آلمانی نداشت. هانس ماساکوئی، که پدرش لیبریایی و مادرش آلمانی بود، زمانی را به یاد می‌آورد که با همکلاسی‌هایش، به رژه‌ای رفته بود که قرار بود آدولف هیتلر در آنجا حاضر شود.

 «اکنون این فرصت را داشتیم که [هیتلر] را با چشم‌های خودمان ببینیم... آنجا در میان دریایی از بچه‌های بلوند و چشم ‌آبی، سرشار از میهن‌پرستی کودکانه، من پسری هشت ساله با موهای فرفری و پوست قهوه‌ای بودم که همچنان سرخوشانه در جهل غوطه‌می‌خوردم. مانند همه‌ی افراد پیرامونم، فردی را تشویق می‌کردم که همه‌ی ساعات بیداری‌اش، به نابودی «افراد غیرآریایی پست‌تر» مانند خودم اختصاص یافته بود.»

مقدر‌بود تا شاهد باشد: تجربه‌ی بزرگ شدن در آلمان نازی به عنوان یک سیاه‌پوست۵

برای کودکان سیاه‌پوست در آلمان نازی، مدارس به مکانی برای تحقیر شدن مبدل شده بود. کودکان سیاه‌پوست اغلب در کلاس‌های مربوط به علوم نژادی توسط معلمانی که از نازی‌ها پشتیبانی می‌کردند تحقیر و مسخره می‌شدند.

 درست همان‌گونه که نازی‌سازی سیستم آموزشی، حقوق کودکان یهودی را برای حضور در مدارس دولتی به‌شدت محدود ‌می‌کرد، در طول دهه‌ی ۱۹۳۰  کودکان سیاه‌پوست را نیز تحت تأثیر قرار داد. بعضی از دانش‌آموزان سیاه‌پوست اخراج شدند و نتوانستند تحصیلات خود را ادامه دهند. تعدادی از مدارس خصوصی، دانش‌آموزان سیاه‌پوست را می‌پذیرفتند. پیدا کردن دوران کارآموزی، که برای یافتن شغل در آلمان ضروری بود، به شدت دشوار شده بود.

در ابتدا تبعیض علیه کودکان مدرسه‌ای، یک اقدام موقت و محلی بود. اما هم‌زمان با افزایش کنترل مدارس توسط نازی‌ها، ممنوعیت‌هایی به صورت رسمی از جانب آنها مطرح شد. در نوامبر سال ۱۹۳۸ پس از شب شیشه‌های شکسته، رژیم نازی همه‌ی کودکان یهودی را از حضور در مدارس دولتی آلمان منع کرد. در مارس سال ۱۹۴۱، رژیم نازی به‌طور رسمی کودکان سیاه‌پوست و کولی را نیز از مدارس دولتی بیرون کرد.

 عقیم‌سازی اجباری سیاه‌پوستان در آلمان نازی

نازی‌ها از عقیم‌سازی اجباری برای آزار و اذیت سیاه‌پوستان در آلمان، به‌ویژه کودکان چند نژادی در راینلند، استفاده می‌کردند.

 عقیم‌سازی فرآیندی است که فرد نتواند پدر یا بچه‌دار شود. امروزه، عقیم‌سازی اجباری، طبق قوانین بین‌المللی می‌تواند به‌عنوان جنایت جنگی یا جنایت علیه بشریت تحت تعقیب قرار بگیرد. نازی‌ها، صدها هزار نفر، ازجمله افراد معلول، کولی‌‌ها و سیاه‌پوستان را به‌ زور عقیم کردند. رهبران نازی باور داشتند که این افراد، تهدیدی برای سلامت، قدرت و خلوص نژاد آریایی می‌باشند.

رژیم نازی، صدها سیاه‌پوست را به‌ اجبار عقیم کرد چرا که به دنبال جلوگیری از آنچه «ترکیب نژادی» قلمداد می‌شد بودند. بنابراین، علاوه بر تصویب قوانین نورنبرگ به‌منظور جلوگیری از ازدواج‌های بین‌نژادی، رژیم نازی برای جلوگیری از رشد نسل آینده‌ی سیاه‌پوستان در آلمان، از عقیم‌سازی اجباری استفاده می‌کرد.

 بعضی از سیاه‌پوستان در آلمان نازی، طبق «قانون جلوگیری از تولد نوزادان مبتلا‌ به بیماری‌های ارثی» ۱۹۳۳ («قانون سلامت ارثی») با حکم دادگاه عقیم می‌شدند. این قانون عقیم‌سازی را برای افراد مبتلا به ناتوانی‌های فیزیکی و ذهنی، ازجمله افرادی که در دسته‌ نامشخص «پست‌تر» یا «ناتوان ذهنی» قرار می‌گرفتند، اجباری کرد. تعداد کمی از سیاه‌پوستان در میان تقریباً ۴۰۰٬۰۰۰ آلمانی بودند که طبق این قانون عقیم شدند. مثلاً فردیناند آلن، که پدرش سیاه‌پوست بریتانیایی و مادری سفید‌پوست آلمانی داشت، از بیماری صرع رنج می‌برد و به خاطر آن در بیمارستان بستری شده بود. این بیماری، یکی از موارد ذکر شده در قانون بود. او در سال ۱۹۳۵ با حکم دادگاه عقیم شد. در ۱۵ مه ۱۹۴۱، نازی‌ها آلن را طبق برنامه‌ی T4 (برنامه کشتار جمعی نازی با هدف قرار دادن افراد ناتوان) در برنبورگ به قتل رساندند.

 نازی‌ها، بعضی از سیاه‌پوستان آلمان را نیز فقط به خاطر نژادشان عقیم می‌کردند. در دهه‌ی ۱۹۳۰، برنامه‌ی محرمانه‌ی گشتاپو، یک برنامه‌ی عقیم‌سازی اجباری کودکان چند نژادی را در راینلند سازماندهی کرد. به‌عنوان بخشی از این اقدامات، پزشکان تا پایان سال ۱۹۳۷ حداقل ۳۸۵ کودک و نوجوان را به‌ اجبار عقیم کردند. از آنجا که هیچ مبنای قانونی برای عقیم‌سازی آن‌ها وجود نداشت، خانواده‌هایشان تحت فشار قرار می‌گرفتند تا با این فرآیند موافقت کنند. در طول جنگ جهانی دوم، رژیم نازی، سیاه‌پوستان دیگر آلمان را هم  بدون هیچ مبنای قانونی، به ‌اجبار عقیم کرد. این عقیم‌سازی‌ها، به‌ویژه نوجوانان سیاه‌پوست و چند نژادی متولد‌شده در آلمان را که در حال رسیدن به سن بلوغ بودند و یا اینکه نازی‌ها باور داشتند به سن بلوغ رسیده‌اند و همچنین از لحاظ جنسی فعال هستند هدف قرار می‌داد.

سازگاری با زندگی در دوران حکومت نازی‌ها: اجرای برنامه‌های هنری، به‌عنوان منبع درآمد

در دوران نازی، بیشتر سیاه‌پوستان ساکن آلمان هنگام به قدرت رسیدن نازی‌ها در سال ۱۹۳۳ به شدت در آنجا گرفتار شده بودند. اگرچه بعضی از سیاه‌پوستان تلاش کردند که آلمان نازی را ترک کنند، برای جمع کثیری از آن‌ها این کار امکان‌پذیر نبود. بیشتر سیاه‌پوستان آلمان به‌دلیل مشکلات شهروندی نمی‌توانستند ویزای سایر کشور‌ها را دریافت یا به‌طور قانونی به مکان دیگری مهاجرت کنند. سیاه‌پوستان آلمان به‌جز سازگاری با زندگی در دوران حکومت نازی‌ها، گزینه‌ی دیگری نداشتند.

 اما محدودیت‌های اقتصادی و اجتماعی وضع‌شده برای سیاه‌پوستان، زندگی روزمره را بسیار دشوار و ناپایدار کرده بود. کسب درآمد و تأمین معاش خانواده، تقریباً غیرممکن شده بود. کار کردن به‌عنوان هنرهای اجرایی (بازیگری، خوانندگی،...) و فعالیت در صنعت هنرهای نمایشی یکی از تنها گزینه‌ها برای بسیاری از افراد این جامعه بود. اما در دوران حکومت نازی‌ها، حتی این مورد هم یک منبع درآمد ناپایدار بود. نازی‌سازی زندگی فرهنگی‌ آلمان، گزینه‌های مردان و زنان سیاه‌پوست را که به‌عنوان نمایشگر برای کسب‌ درآمد فعالیت می‌کردند به‌شدت محدود کرد.

 در مواجهه با رو به کاهش رفتن فرصت‌های شغلی، مردی اهل توگو به نام کواسی بروس، «نمایش آفریقای آلمانی» را در سال ۱۹۳۴ هم‌آفرینی کرد. نمایش آفریقای آلمانی، یک تور نمایش بود که بخشی از آن مربوط به قوم‌شناسی و بخش دیگر مربوط به هنرهای نمایشی بود.‌ این برنامه، برای چندین سیاه‌پوست، کسب درآمد می‌کرد. نازی‌ها از این برنامه استفاده می‌کردند تا برنامه‌ی پس گرفتن مستعمرات آفریقایی آلمان را که این کشور در پایان جنگ جهانی اول از دست داده بود ترویج دهند. رژیم نازی این برنامه را  در سال ۱۹۴۰ متوقف کرد.

 در سال ۱۹۴۱، رژیم نازی یک ممنوعیت‌ رسمی، علیه حضور نمایشگران سیاه‌پوست در اماکن عمومی را مطرح کرد. تنها یک استثنای جالب توجه در حیطه‌ی ممنوعیت‌ها، برای صنعت فیلم صادر شد. مردان، زنان و کودکان سیاه‌پوست اجازه داشتند در فیلم‌های تبلیغات سیاسی که با هدف تبلیغ جهان‌بینی نازی به کار گرفته می‌شدند حاضر شوند. سیاه‌پوستان (ازجمله زندانی‌های سیاه‌پوست جنگ) در فیلم کارل پیترز (۱۹۴۱) نقش پررنگی داشتند. این فیلم زندگی‌نامه‌ای، درباره‌ی یک استعمارگر آلمانی بود که از استعمار دفاع و وحشیگری خود را توجیه می‌کرد.

حبس سیاه‌پوستان در اردوگاه‌های کار اجباری و اردوگاه‌های دیگر در طول جنگ

در طول جنگ جهانی دوم، سیاست‌های نازی علیه سیاه‌پوستان افراطی‌تر شد. این موضوع در بستر گسترش بیشتر رادیکال‌سازی سیاست‌های نازی‌، علیه دشمنان نژادی و سیاسی فرضی رخ داد. به‌دلیل قوانین و سیاست‌هایی که تبعیض و نژادپرستی را در آلمان تشدید می‌کردند، بسیاری از سیاه‌پوستان سرانجام در کارخانه‌ها، زندان‌ها، بیمارستان‌ها، مراکز روانی و اردوگاه‌های کار اجباری زندانی شدند.

 چندین مستند از تجارب زندانی شدن سیاه‌پوستان در اردوگاه‌های کار اجباری وجود دارد. از جمله تجربه‌ی محجوب بن آدم محمد (بایومه محمد حسین) که در زاکسن‌هاوزن زندانی و کشته شد، گرت شرام که در بوخن‌والد زندانی شد، مارتا ندومبه که در راونسبروک زندانی و کشته شد و اریکا ناندو که در راونسبروک زندانی شد. بعضی از آن‌ها، ازجمله حسین و ندومبه، در این اردوگاه‌ها جان سپردند. دیگران نجات پیدا کردند و خاطرات و مدارکی را از تجربیاتشان به جا گذاشتند. در چند سال گذشته، چندین نشان یادبود که Stolpersteine اشتولپراشتاین (به معنای واقعی کلمه، «سنگ سکندری») نامیده می‌شوند به قربانیان سیاه‌پوست مورد آزار واذیت و کشتار نازی اختصاص یافته و در آلمان نصب شده‌اند.

 پژوهشگران به تحقیق و کشف داستان‌های قربانیان سیاه‌پوستی که مورد آزار و اذیت نازی‌ها قرار گرفتند، ادامه می‌دهند. داستان‌های آن‌ها کمک می‌کند که نه ‌فقط تجربه‌ی سیاه‌پوستان در دوران حکومت نازی‌ها آشکار شود، بلکه باعث شود تأثیر گسترده و پیامدهای غم‌انگیز ایدئولوژی نازی برای افراد و کل جوامع روشن شود.

زیرنویس

  1. Footnote reference1.

    از سال ماه مه ۱۸۸۴ تا ۱۹۱۸، آلمان کنترل چهار مستعمره را در آفریقا در دست داشت: توگو (توگوی امروزی و بخش‌های از غنا)؛ کامرون (کامرون و بخش‌هایی از گابن، جمهوری کنگو، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد و نیجریه)؛ آفریقای جنوب باختری آلمان (نامیبیا)؛ و آفریقای خاوری آلمان (تانزانیا، بوروندی، بخش‌هایی از موزامبیک و برای مدتی‌ کوتاه زنگبار).

  2. Footnote reference2.

    باغ ‌وحش‌های انسانی، نمایش‌های عمومی استثمارگرانه‌ای بودند که در آن‌ها، غیراروپایی‌ها به نمایش گذاشته می‌شدند و از آن‌ها خواسته می‌شد که سنت‌ها و آداب و رسومشان را به مخاطبین سفید‌پوست نشان دهند. باغ‌ وحش‌های انسانی فارغ از نشان دادن زندگی در مستعمرات آفریقایی آلمان و دیگر مکان‌های ظاهراً «بیگانه و غریب»، در عوض تصاویری تحریف‌شده، نادرست، متعصبانه، نژادپرستانه و دروغین از آفریقایی‌ها و دیگران ارائه می‌دادند. با‌ این‌ حال، باغ ‌وحش‌های انسانی، کسب ‌و کارهایی بزرگ بودند که از استثمار افراد و کلیشه‌ها سود می‌بردند. در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم این باغ ‌وحش‌های انسانی گونه‌ای سرگرمی‌های پر طرفدار در اروپا بودند.

     

  3. Footnote reference3.

    پیش از جنگ جهانی اول، آفریقایی‌های مستعمرات آلمان، به‌عنوان شهروندان استعماری در نظر گرفته می‌شدند، نه شهروند. بعد از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸)، هنگامی‌که آلمان بر اساس توافقات پس از جنگ مستعمرات خود را از دست داد، این شهروندان استعماری در واقع بدون ملیت شدند.

  4. Footnote reference4.

    هنگامی‌که کودکی از مادری مجرد به دنیا می‌آمد، قانون شهروندی آلمانی حکم می‌کرد که آن کودک وضعیت شهروندی را از مادرش به ارث می‌برد. این مورد درباره‌ی بیشتر، اگر نه همه‌ی، کودکان چند نژادی در راینلند صدق می‌کرد.

  5. Footnote reference5.

    هانس جی. ماساکوئی، مقدر‌بود تا شاهد باشد: تجربه‌ی بزرگ شدن در آلمان نازی به عنوان یک سیاه‌پوست (نیویورک: دبلیو. مورو، ۱۹۹۹)، ۱ تا ۲.

Thank you for supporting our work

We would like to thank Crown Family Philanthropies, Abe and Ida Cooper Foundation, the Claims Conference, EVZ, and BMF for supporting the ongoing work to create content and resources for the Holocaust Encyclopedia. View the list of all donors.

واژه‌نامه